اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۵۳
[ویو ملودی]
آرتور : اولویت اول تویی..تو مادر بچه هستی.. من هر دوتون خیلی دوست دارم.....ولی تو رو
بیشتر .. اول تو بعد بچه
روی بینیم بوسید
ملودی: اهوم.. دوست داری بچه چی باشه ؟
آرتور: فرقی نداره..پسر باشه یا دختر مهم نیست...در هر صورت دوسش دارم...مامان کوچولو
استراحت کن
گونم بوسید به سمت تخت هدایتم کرد ...روم کشید.. چراغ خاموش کرد رفت...
............... ویو راوی............
گاهی اوقات داخل تاریکی نور کوچیکی باعث امیدت میشه. .....نور ملودی هم آرتور بود کسی
که عاشقانه بهش نگاه می کرد..
عشق قشنگه ولی تا وقتی که قدرش بدونی...
و مثل مروارید از معشوق خود مراقبت کنی و دوسش داشته باشی...
بعد یک هفته ملودی و آرتور ازدواج کردن... و صاحب یک پسر بچه شدن.. آرتور عین یک پروانه
به دور معشوق خود می چرخید و عاشقانه نگاهش می کرد
آرتور: عاشقتم
ملودی: دیوونه ات هستم....
مرد لبخندی زد و دختر بوسید...و گفت
آرتور : تو واقعی ترین آدم زندگیه منی....بودنت بهم انگیزه میده....یه تار از موهاتو به دنیا
نمیدم..خلاصه که تو به دنیا اومدی...بشی ، همه دنیای من
دختر لبخندی زد و از گردنش آویزون شد و بوسیدش... لبخندی عمیق و عاشقانه به معشوق
هدیه کرد
و اما خانواده ملودی...پارک به زندان افتاد..و مادام نجات پیدا کرد.. ادوارد هم ازدواج کرد
و با خوشی و ناخوشی ها زندگی کردن
پایان ✨ ❤️
پارت ۱۵۳
[ویو ملودی]
آرتور : اولویت اول تویی..تو مادر بچه هستی.. من هر دوتون خیلی دوست دارم.....ولی تو رو
بیشتر .. اول تو بعد بچه
روی بینیم بوسید
ملودی: اهوم.. دوست داری بچه چی باشه ؟
آرتور: فرقی نداره..پسر باشه یا دختر مهم نیست...در هر صورت دوسش دارم...مامان کوچولو
استراحت کن
گونم بوسید به سمت تخت هدایتم کرد ...روم کشید.. چراغ خاموش کرد رفت...
............... ویو راوی............
گاهی اوقات داخل تاریکی نور کوچیکی باعث امیدت میشه. .....نور ملودی هم آرتور بود کسی
که عاشقانه بهش نگاه می کرد..
عشق قشنگه ولی تا وقتی که قدرش بدونی...
و مثل مروارید از معشوق خود مراقبت کنی و دوسش داشته باشی...
بعد یک هفته ملودی و آرتور ازدواج کردن... و صاحب یک پسر بچه شدن.. آرتور عین یک پروانه
به دور معشوق خود می چرخید و عاشقانه نگاهش می کرد
آرتور: عاشقتم
ملودی: دیوونه ات هستم....
مرد لبخندی زد و دختر بوسید...و گفت
آرتور : تو واقعی ترین آدم زندگیه منی....بودنت بهم انگیزه میده....یه تار از موهاتو به دنیا
نمیدم..خلاصه که تو به دنیا اومدی...بشی ، همه دنیای من
دختر لبخندی زد و از گردنش آویزون شد و بوسیدش... لبخندی عمیق و عاشقانه به معشوق
هدیه کرد
و اما خانواده ملودی...پارک به زندان افتاد..و مادام نجات پیدا کرد.. ادوارد هم ازدواج کرد
و با خوشی و ناخوشی ها زندگی کردن
پایان ✨ ❤️
- ۲۷.۴k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط