پارت ۱۳
#شیطان_درون_من
#پارت_سیزدهم
وقتی اومدم بیرون فقط دنبال تهیونک میگشتم که دیدم ریلکس رو مبا نشسته دمپایی مو درآوردم که گفت
_نه
+اره
بعد دویدم دنبالش که فرار میکرد بعد دمپایی رو پرتاب کردم که صاف خورد تو کلش و افتاد زمین و بعد مثل سگ با دمپایی زدمش
بعد که حرصم خالی شد رفتم تو اتاقم و در و محکم کوبیدم بعد رفتم تو حموم و بعد از 5 مین اومدم بیرون که
ویو تهیونگ
بدن درد گرفته بودم برای همین گفتم برم یه حمام کنم رفتم تو اتاق ات که دیدم لخت و سریع رفتم بیرون و داد زدن
_من که چیزی ندیدم
ویو ات
داشتم کرم میزدم که تهیونگ اومد تو و وقتی من و تو اون وظعیت دید سریع رفت بیرون و من در همون لحظه اب شدم افتادم زمین
سریع یه لباس ورزشی پوشیدم و رفتم پایین که دیدم تهیونگ خواب.
تو خواب چقدر این بشر کیوت بعد رفتم اتاق ورزش و افتادم به جون کیسه بکس یاد حرفش افتادم که صاف وایستم برای همین امتحان کردم ببینم چیه
بعد همون جوری داشتم مشت میزدم که دوتا دست دور کمرم حس کردم سریع از کمرم انداختمش پایین که دیدم تهیونک یه نیش خند زدمو گفتم
+تو باشی دیگه کونت نخاره
بعد به مشت زدنم ادادمه دادم که گفت
_دوست دارم
+خوب به عنم
بعد بلند شد اومد لبمو ببوسه که هولش دادم ولی دوباره اومد سمتم و موفقم شد و لبشو گذاشت رو لبم
نمیدونم چرا ولی همراهیش کردم و بعد از کیس سریع ازش جدا شدم و رفتم سمت دشک و گفتم
_بیا ببینم چی بارت
بعد به نیش خند زد و شروع کردیم به زدن هم اومدم یه مشت بزنم که گرفت بعد اومدم بندازمش زمین که واستاد و اومد از پاهام بلندم کرد و گفت
_بگو تسلیم تا ولت کنم
+شیبال
_پس منم همیجوری وامیستم
+اوکی واستا
بعد از چند دقیقه گذاشتم پایین از لبم بوسید گفت
_تسلیم
بعد....
خمار هاهاها...😂😝
#پارت_سیزدهم
وقتی اومدم بیرون فقط دنبال تهیونک میگشتم که دیدم ریلکس رو مبا نشسته دمپایی مو درآوردم که گفت
_نه
+اره
بعد دویدم دنبالش که فرار میکرد بعد دمپایی رو پرتاب کردم که صاف خورد تو کلش و افتاد زمین و بعد مثل سگ با دمپایی زدمش
بعد که حرصم خالی شد رفتم تو اتاقم و در و محکم کوبیدم بعد رفتم تو حموم و بعد از 5 مین اومدم بیرون که
ویو تهیونگ
بدن درد گرفته بودم برای همین گفتم برم یه حمام کنم رفتم تو اتاق ات که دیدم لخت و سریع رفتم بیرون و داد زدن
_من که چیزی ندیدم
ویو ات
داشتم کرم میزدم که تهیونگ اومد تو و وقتی من و تو اون وظعیت دید سریع رفت بیرون و من در همون لحظه اب شدم افتادم زمین
سریع یه لباس ورزشی پوشیدم و رفتم پایین که دیدم تهیونگ خواب.
تو خواب چقدر این بشر کیوت بعد رفتم اتاق ورزش و افتادم به جون کیسه بکس یاد حرفش افتادم که صاف وایستم برای همین امتحان کردم ببینم چیه
بعد همون جوری داشتم مشت میزدم که دوتا دست دور کمرم حس کردم سریع از کمرم انداختمش پایین که دیدم تهیونک یه نیش خند زدمو گفتم
+تو باشی دیگه کونت نخاره
بعد به مشت زدنم ادادمه دادم که گفت
_دوست دارم
+خوب به عنم
بعد بلند شد اومد لبمو ببوسه که هولش دادم ولی دوباره اومد سمتم و موفقم شد و لبشو گذاشت رو لبم
نمیدونم چرا ولی همراهیش کردم و بعد از کیس سریع ازش جدا شدم و رفتم سمت دشک و گفتم
_بیا ببینم چی بارت
بعد به نیش خند زد و شروع کردیم به زدن هم اومدم یه مشت بزنم که گرفت بعد اومدم بندازمش زمین که واستاد و اومد از پاهام بلندم کرد و گفت
_بگو تسلیم تا ولت کنم
+شیبال
_پس منم همیجوری وامیستم
+اوکی واستا
بعد از چند دقیقه گذاشتم پایین از لبم بوسید گفت
_تسلیم
بعد....
خمار هاهاها...😂😝
۳.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.