֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
• #پارت_220•
دلبر كوچولو
-بله
-نمیشناسی؟
-من دوست مهتابم فکر کنم باید یاد من میبودی
-چرا باید یاد تو باشم
-بلخره
-اومدی همینو بگی
-نه، موضوع اینه که یک مشکل پیش اومده
نگاهی بهم کرد موشکافانه ابروهام بالا انداختم
-چه نکته ای هست؟
نگاه هردوشون سمت من برگشت
ارسلان اخمی کرد
-بریم دیانا
-دیانا عشق جدیدته
مشت ارسلان پر شد
نفس عمیقی کشید
-همسرمه
نفسش عصبی شد
-میخام ببینم عشق جدیدت مرگش چطوریه بهش گفتی قبلش با مهتاب بودی؟!
از این که هیچی از حرفاشونو نمیفهمیدم عصبی شده بودم
• #پارت_220•
دلبر كوچولو
-بله
-نمیشناسی؟
-من دوست مهتابم فکر کنم باید یاد من میبودی
-چرا باید یاد تو باشم
-بلخره
-اومدی همینو بگی
-نه، موضوع اینه که یک مشکل پیش اومده
نگاهی بهم کرد موشکافانه ابروهام بالا انداختم
-چه نکته ای هست؟
نگاه هردوشون سمت من برگشت
ارسلان اخمی کرد
-بریم دیانا
-دیانا عشق جدیدته
مشت ارسلان پر شد
نفس عمیقی کشید
-همسرمه
نفسش عصبی شد
-میخام ببینم عشق جدیدت مرگش چطوریه بهش گفتی قبلش با مهتاب بودی؟!
از این که هیچی از حرفاشونو نمیفهمیدم عصبی شده بودم
۳.۸k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.