یک سال در ساعتی از فراق تو چه آسان خلاصه می شود

یک سال در ساعتی از فراق تو چه آسان خلاصه می شود ...
یک سال با دو فصل سرد و خزان ...
یک روز در میان ...
دست های مهربان تو کجاست ...
بیا که لبانم از دستهای خودم آب نمی خورند ...
آی ...پاهای هم قدم برگرد
بیا که پاهایم ، جز در کنار قدم های مهربان تو راه نمی روند ...
شبی که پنجه در چشم فانوس کرد نسیم فهمیدم ...که

ظلمت شب های مرا
فانوس چشم های تو آواره می کند .

شاعر محمد منصوری فرد
دیدگاه ها (۳)

عکسی زیبا و چشم نواز از #کنگر و #پرپروک ( #پروانه )سلام صبح ...

#هادی_العامری : سر افعی را در فلوجه قطع کردیمدبیر کل سازمان ...

آزادسازی شهر الفلوجه از چنگال داعش#فکر_نو

عاشقانه های شبنم بیاد بابامحمدم

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط