دست نوشته ای برای او
دست نوشته ای برای او...
تو برایم همه بودی و من برایت هیچ...من برایت جان میدادم،اما تو هیچ...
تمام جهانم تو بودی و جهانت همه...جز من...
از من گذشتی و ندانستی که با خود میبری...روحم را...احساسم را...اعتمادم را...
خیلی دیر بسراغم امده ای...مدت هاست در میان قبرِ اعتمادم جان داده ام...
خودت میگفتی با همه فرق داری...این یک بار را تو راست می گفتی...
همه می گویند بی تو میمیرم....اما من...
بی تو...مردم...
# frnk
تو برایم همه بودی و من برایت هیچ...من برایت جان میدادم،اما تو هیچ...
تمام جهانم تو بودی و جهانت همه...جز من...
از من گذشتی و ندانستی که با خود میبری...روحم را...احساسم را...اعتمادم را...
خیلی دیر بسراغم امده ای...مدت هاست در میان قبرِ اعتمادم جان داده ام...
خودت میگفتی با همه فرق داری...این یک بار را تو راست می گفتی...
همه می گویند بی تو میمیرم....اما من...
بی تو...مردم...
# frnk
- ۲۵۹
- ۰۶ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط