part:40
part:40
ویو کوک (علامت کوک +علامت ته _)
نمیدونم چرا ولی از مرگ پدرم ناراحت نیستم.... شاید به خاطر اینه که تهیونگ رو پیش خودم دارم الان تنها کسی که دارم اونه من باید قاتل پدرن رو پیدا کنم ....نه برای اینکه اونو بکوشم برای اینکه ازش تشکر کنم که زندگی من نجات داد .
_عاه چقدر آرامش درام
+چرا
_چی چرا
+اینکه آرامش داری
_یعنی من نمیتونم آرامش داشته باشم ؟
+منظورم این بود که دلیل آرامشت چیه ؟ مرگ پدر من ؟
_نوچ اینکه تو پیشمی....اینکه تونستی حصاری که دور قلبم کشیدم رو بشکنی....از اینکه کنارمی.....آرومم میکنی.....جونکوکا من تورو دوست ندارم.....من خالصانه میپرستمت و دیگه نمیزارم اون چشمات که الان شده کل دنیام اشکی بشه و بباره...بهت قول میدم )
نمیدونستم چی بگم.....زبونم از این توصیفش دیوانه وار میتپید و فکر کنم اونم ضربان قلبم رو شنیده بود
+تهیونگا دارم فکر میکنم اگه تورو ندیده بودم الان چه بلایی سرم میومد....بی شک تا الان خود کشی کرده بودم ...تو دلیل. زندگی کردن منی....تنها کسی که منو عاشقانه بغل کرد تو بودی.....اولین باری که کسی بهم عشق ورزید تو بودی تو شدی مکان امنم و بدون تو من نابود میشم اولین باری که کسی بغلم کرد و عشق رو یادم داد تو بودی بهم قول بده همیشه از خودت مراقبت میکنی
_جونگ کوک شی من قول میدم هم از تو و هم از خودم مراقبت کنم
سرمو بردم پایین و لبام رو گذاشتم رو لبای داغ و نرمش .
قلبم از حرفایی که بینمون رد و بدل شده بود محکم به سینم میکوبید.
با نفس های بریده بریده از هم جداشدیم و زدیم زیر خنده .....خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم
ویو کوک (علامت کوک +علامت ته _)
نمیدونم چرا ولی از مرگ پدرم ناراحت نیستم.... شاید به خاطر اینه که تهیونگ رو پیش خودم دارم الان تنها کسی که دارم اونه من باید قاتل پدرن رو پیدا کنم ....نه برای اینکه اونو بکوشم برای اینکه ازش تشکر کنم که زندگی من نجات داد .
_عاه چقدر آرامش درام
+چرا
_چی چرا
+اینکه آرامش داری
_یعنی من نمیتونم آرامش داشته باشم ؟
+منظورم این بود که دلیل آرامشت چیه ؟ مرگ پدر من ؟
_نوچ اینکه تو پیشمی....اینکه تونستی حصاری که دور قلبم کشیدم رو بشکنی....از اینکه کنارمی.....آرومم میکنی.....جونکوکا من تورو دوست ندارم.....من خالصانه میپرستمت و دیگه نمیزارم اون چشمات که الان شده کل دنیام اشکی بشه و بباره...بهت قول میدم )
نمیدونستم چی بگم.....زبونم از این توصیفش دیوانه وار میتپید و فکر کنم اونم ضربان قلبم رو شنیده بود
+تهیونگا دارم فکر میکنم اگه تورو ندیده بودم الان چه بلایی سرم میومد....بی شک تا الان خود کشی کرده بودم ...تو دلیل. زندگی کردن منی....تنها کسی که منو عاشقانه بغل کرد تو بودی.....اولین باری که کسی بهم عشق ورزید تو بودی تو شدی مکان امنم و بدون تو من نابود میشم اولین باری که کسی بغلم کرد و عشق رو یادم داد تو بودی بهم قول بده همیشه از خودت مراقبت میکنی
_جونگ کوک شی من قول میدم هم از تو و هم از خودم مراقبت کنم
سرمو بردم پایین و لبام رو گذاشتم رو لبای داغ و نرمش .
قلبم از حرفایی که بینمون رد و بدل شده بود محکم به سینم میکوبید.
با نفس های بریده بریده از هم جداشدیم و زدیم زیر خنده .....خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم
۷.۴k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.