part:41
part:41
(علامت کوک +علامت ته _)
+تهیونگی من همه اولین هارو با تو تجربه کردم
بلند شد نشست. دستشو کشید رو سرم و گردنمو گرفت و محکم بغلم کرد. تعادلم رو از دست دادم و افتادم روش
_تو بهترین اتفاق زندگی منی اینو یادت نره
بعد اینکه خوراکی هامون رو خوردیم یه عالمه باهم حرف زدیم و پاشدیم رفتیم خونه .
+تهیونگا رفتی حموم ؟
صداش از تو حموم اومد
_عاره
+اوکی
شلوارکمو پام کردمو خودمو انداختم رو تخت ...بعد از چند مین تهیونگ از حموم اومد تا دید من دراز کشیدم سریع خزید تو بغلم و سرشو فرو کرد داخل گردنم و پاهاش و گذاشت رو پاهام....منم متقابل بغلش کردم
_ کمرمو ماساژ بده
+اوکی
لباسی تنش نبود(فقط بالا تنش لخت بود ) آروم آروم شروع کردم به ماساژ دادن کمرش....هم من از این کار لذت میبردم هم اون ....تهیونگ گردنمو میک زد و گونم رو بوسید و یه بوسه هم رو لبام گذاشت بعد یه لبخند خوشگل تحویلم داد و بلند شد ....
خودمو کشیدم بالا و سرمو گذاشتم رو بالش تهیونگ چراغ خواب رو روشن کرد و چراغ اتاق رو خاموش کرد و اومد سمت من
_امشب من بغل تو میخوابم
دستامو باز کردم و تهیونگ سریع پرید بغلم
(علامت کوک +علامت ته _)
+تهیونگی من همه اولین هارو با تو تجربه کردم
بلند شد نشست. دستشو کشید رو سرم و گردنمو گرفت و محکم بغلم کرد. تعادلم رو از دست دادم و افتادم روش
_تو بهترین اتفاق زندگی منی اینو یادت نره
بعد اینکه خوراکی هامون رو خوردیم یه عالمه باهم حرف زدیم و پاشدیم رفتیم خونه .
+تهیونگا رفتی حموم ؟
صداش از تو حموم اومد
_عاره
+اوکی
شلوارکمو پام کردمو خودمو انداختم رو تخت ...بعد از چند مین تهیونگ از حموم اومد تا دید من دراز کشیدم سریع خزید تو بغلم و سرشو فرو کرد داخل گردنم و پاهاش و گذاشت رو پاهام....منم متقابل بغلش کردم
_ کمرمو ماساژ بده
+اوکی
لباسی تنش نبود(فقط بالا تنش لخت بود ) آروم آروم شروع کردم به ماساژ دادن کمرش....هم من از این کار لذت میبردم هم اون ....تهیونگ گردنمو میک زد و گونم رو بوسید و یه بوسه هم رو لبام گذاشت بعد یه لبخند خوشگل تحویلم داد و بلند شد ....
خودمو کشیدم بالا و سرمو گذاشتم رو بالش تهیونگ چراغ خواب رو روشن کرد و چراغ اتاق رو خاموش کرد و اومد سمت من
_امشب من بغل تو میخوابم
دستامو باز کردم و تهیونگ سریع پرید بغلم
۹.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.