دست روی دست

دست روی دست
گذاشته بودند
نظاره گران این حادثه
خواب ماند
رگ غیرت
حیران بود
"دلم"
راستی:
کدامین نگاه به بدرقه ات
امده بود
ان روز که از
چشمانم میرفتی

#امیرعلی_قربانی
دیدگاه ها (۲)

عمری دگر بباید بعد از وفات ما راکاین عمر طی نمودیم اندر امید...

فقط بگو خدا تو را ...برای من ساخت؟ یا مرا برای تو ،ویران کرد...

حسودی می کنم گاهی به دوست داشتنی که در من از تو به جا مانده ...

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۲۱ات: من برم لباسامو عوض کنم برا ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط