دنیای دیگر پارت ۴

سلام ببخشید که دیر رمان دادم
اسلاید دو رو از یک پیج ور داشتم ولی نتونستم اجازه بگیرم اگر یک موقع بهش یا خبر رسید یا خودش دید ببخشه نتونستم اجازه بگیرم

تانیزاکی:شما یک خواهر دارید که به مردم سعی کرده صدمه بزنه!
دازای:اونش دیگه به من ربط داره عزیزم قشنگ من 😊🔪
تانیزاکی:چرا با بحال نگفته بودید خواهر دارید؟
دازای:اون گفت دوست نداره بگم تازه اون تو ایران بود دیگه ذهنت رو درگیر نکن بدو برو
نائومی، کنجی و تانیزاکی:چشم دازای-سان!
دازای در رو میبنده
روی صندلی میشینه:ادامه بدم؟

موری :بله دازای-سان ادامه بده

چویا:خوب بگو ببینم کی؟
دازای صداش رو درست میکنه: من یک خواهر داشتم که از من ۴ سال کوچولو تره اسمش آیومی هست(اسلاید دوم) اون قدرت جالبی داشت پدر بزرگ ما وقتی مرد قدرت هوا و باد که موری_سان و آکوتاگاوا توضیح دادن رو به آیومی داد اون میتونه باد رو کنترل کنه و گرد باد کوچیک درست کنه اون وقتی ۴ سالش بود شروع کرد به تلپورت به جاهای کم مثلا از اتاق تا بیرون اتاق وقتی بیشتر رشد کرد و ۹ سالشه دیگه به جاهای بیشتری و طولانی تری تلپورت میکرد ولی اتفاق خوبی در ۱۰ و ۱۱ سالگیش نیوفتاد اون ادعا کرد که افراد ی مال دنیای دیگه میبینه و ما شاهد بودیم که اون تلپورت که کرد سیاه شد
آتسوشی:و به کجا رفت ؟ دنیای دیگه کجا بود؟
چویا و موری بشدت کنجکاو بودن

دازای:دنیایی برعکس!
دیدگاه ها (۸)

دنیای دیگر پارت ۵

دنیای دیگر پارت ۶

مرسیییییی💛🖤 اگر از پیجش خوشتون اومد حتما دنبالش کنید💜💚

دنیای دیگر پارت ۴

Scenario :: The Hunter's Love for the Man-Eating Demon :: Pa...

سایه های عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط