هر روز پوست می اندازمو میگویم امروز روز دیگریست

هر روز پوست می اندازمو میگویم امروز روز دیگریست
باید دل قوی دارم و به مشکلات پشت کنم باید آدم دیگری باشم تا از پای درنیایم
دور میریزم هر آنچه در گذشته بر من گذشته بود...
اولش خوب است ، تلقین اینکه شاید امروز روز دیگریست ،پر از تغییر
ولی................
میبینم
تکرار مکررات است
و باز سرخورده میشوم و درگیر
باز لایه ضخیمی از نا امیدی بر تنم مینشیند
امروز روز دیگری نیست
همه چیز بر من تلنگر میزند
دنبال چه میگردی؟
در شهری که عشق و زندگی، پول، فرزند ، پدر و مادر و حتی خدا بوی نا امیدی میدهد، نباید امید داشت به تحولی دیگر
امید ، امید، امید
چه واژه ی غریبی
دیدگاه ها (۵)

⠀ فردا که جمعه بیایدباز قرار است همه چیز هجوم بیاوردبر سر...

می گویم بانو بیا یک نیازمندی بنویسیممی دانی که من دیوانه ام ...

زن ها قدم هایشان را ملایم بر می دارند و مردها شدید...زن ها ر...

تفاهم ...تحمل تفاوت های طرفین .تفاهم واژه ایی است که ختم می ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط