هر روز پوست می اندازمو میگویم امروز روز دیگریست
هر روز پوست می اندازمو میگویم امروز روز دیگریست
باید دل قوی دارم و به مشکلات پشت کنم باید آدم دیگری باشم تا از پای درنیایم
دور میریزم هر آنچه در گذشته بر من گذشته بود...
اولش خوب است ، تلقین اینکه شاید امروز روز دیگریست ،پر از تغییر
ولی................
میبینم
تکرار مکررات است
و باز سرخورده میشوم و درگیر
باز لایه ضخیمی از نا امیدی بر تنم مینشیند
امروز روز دیگری نیست
همه چیز بر من تلنگر میزند
دنبال چه میگردی؟
در شهری که عشق و زندگی، پول، فرزند ، پدر و مادر و حتی خدا بوی نا امیدی میدهد، نباید امید داشت به تحولی دیگر
امید ، امید، امید
چه واژه ی غریبی
باید دل قوی دارم و به مشکلات پشت کنم باید آدم دیگری باشم تا از پای درنیایم
دور میریزم هر آنچه در گذشته بر من گذشته بود...
اولش خوب است ، تلقین اینکه شاید امروز روز دیگریست ،پر از تغییر
ولی................
میبینم
تکرار مکررات است
و باز سرخورده میشوم و درگیر
باز لایه ضخیمی از نا امیدی بر تنم مینشیند
امروز روز دیگری نیست
همه چیز بر من تلنگر میزند
دنبال چه میگردی؟
در شهری که عشق و زندگی، پول، فرزند ، پدر و مادر و حتی خدا بوی نا امیدی میدهد، نباید امید داشت به تحولی دیگر
امید ، امید، امید
چه واژه ی غریبی
۹۶۳
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.