عضو هشتم

عضو هشتم

اشتباهات پارت سیزدهم

ماشین رو روشن کردم و رفتم سمت خونه
ات:براچی منو آوردی اینجا ؟
تهیونگ:تو واقعاً منو نمیشناسی ؟
ات: به خدا راست میگم نمی‌شناسمت
تهیونگ:شاید اگه بقیه رو ببینی بشناسی بیا دنبالم
درو باز کردم که تا پسرا ات رو دیدن جیغشون رفت هوا
ات:اینا چرا اینطورین ؟
تهیونگ :پسرا آروم باشین
جیمین:این .....اته؟
تهیونگ: آره
جونگ کوک:مگه میشه ات مرده
تهیونگ:منم تعجب کردم ولی زندست( همه ی ماجرا رو گفت)
از زبون ات
داشتن باهم حرف میزدن که نگاهم رفت به سمت عکس بزرگی که به دیوار زده بودن
عکس خودم بود با همین پسرا
ات: چرا من تو این عکسم؟
جین:چون تو خواهرمونی
ات:خواهر؟! اما من داداش ندارم
نامجون: داداش اصلی نه
شوگا:ما باهم هم گروهیم
جیهوپ:البته دوست دختر تهیونگ هم هستی
ات:چی؟!
تهیونگ:چی داری میگی ؟
جیهوپ: دوست دخترته دیگه..مگه نه ؟
تهیونگ:آ...آره دوست دخترمی
ات:دستم انداختین ( خنده)
همه: ....
ات:شوخی قشنگی بود ...ببخشید اما من باید برم مامانم منتظرمه
پسرا: مامان!
ات:آره مامان ..چیز عجیبیه تاحالا به گوشتون نخورده ؟
شوگا:ولی مامان تو مرده
ات: مامان من زندس
رفتم سمت در که برم اما یکیشون سریع اومد و درو قفل کرد ( تهیونگ بود)
ات:چیکار می کنی؟
تهیونگ:من تازه پیدات کردم نمی خوام دوباره از دستت بدم (بغض)
ات: درو باز کن (بلند)
تهیونگ:این کارو نمی کنم
ات:بهت میگم درو باز کن (داد)
جونگ‌کوک: ات آروم باش
ات:من نمی فهمم براچی بهم میگین ات اسم من کاریناست
پسرا:کارینا ؟
ات: لطفاً بزارین من برم اگه مامانم بفهمه یواشکی اومدم بیرون بیچارم می کنه
جیمین:ما نمی زاریم بلایی سرت بیاد
نامجون:یکم دیگه بمون زنگ زدم به دکتر بیاد فکر کنم پنج دقیقه ی دیگه برسه
ات:اما
جین:بشین دیگه
.
دکتر: این چند تاس؟
ات: مگه کورم خب دوتاس دیگه
دکتر:از زندگیت برامون بگو
ات:چیکار زندگی من داری ؟
جیهوپ : ات لطفاً همکاری کن
ات: کارینا
جیهوپ: خب باشه کارینا
ات: من نمی تونم زندگیمو تعریف کنم
دکتر:براچی ؟
ات: چون اجازه ندارم
دکتر: نگران نباش ما بهت قول میدیم که به هیچکس نگیم
یه نگاه به بقیه کردم که اوناهم با سرشون حرف دکتر رو تأیید کردن
ات:من یه قاتلم
همه:چی؟!
ات: من زیاد از زندگیم یادم نیست آخرین کسی هم که کشتم شوهرم بود
تهیونگ: اما تو ...
نامجون: بزار ادامه بده
ات: خودم یادم نیست ولی مامانم میگه مردم خیلی از من بدشون میاد چون کلی آدم کشتم وقتی شوهرمو کشتم دوستش هم تو خونه بوده و با صندلی میزنه به سرم برای همین همچی یادم رفته

تا شب ادامش رو میزارم
دیدگاه ها (۱۴)

(گزارش شده بود دوباره گذاشتم)عضو هشتم اشتباهات پارت چهاردهم ...

عضو هشتم اشتباهات پارت پانزدهمچون همش گزارش میشد گذاشتمش تو ...

عضو هشتم اشتباهات پارت دوازدهمتهیونگ:گفتم نمیام دیگه چقدر گی...

عضو هشتم اشتباهات پارت یازدهمسرش که کامل بیهوش شد شایدم مرد ...

عشق مافیایی p5

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط