هانتر
#هانتر
پارت ۳۶
_ ق..قول دادی نزاری کارشو ادامه بده تا...
+ برای تو چ فرقی میکنه؟! امروز برای این دوفردای دیگه برای من! مگه نه ؟
جک : جونگکوک!!
+ دروغ میگم الرا شی؟
_ اینقد بی درک حرف نزن هرچی که باشه به خودم مربوطه
+ باشه..جک دیگه تکرار نکنم..ما که رفتیم تو کارو انجام بده..تا اون منگ بشه ما فلنگ و بستیم
جک : باشه کوک بچه مدرسه ای ک نیستم..
+ درست میگی...چون بچه مهد کودکی هستی!
جک چشم غره ای نثارش کرد که جلوی یه دختر تخریبش میکنه!
اون پسر هیچی حالیش نبود..حداقل نه در حالی که خودش تمام تخریب های دنیا رو چشیده بود..
کمی جلوتر کنار یه ویالی مجلل و زیبا نگه داشت..
+ همینجاست..
_ باید بریم..داخل این ویال؟
+ هوم
مشروب رو از پشته ماشین برداشت و قرص خواب اوری رو از داخل داشبرد برداشت و توش
ریخت..
جک زیر لب غرید : مگه قرار نشد دیگ نخوریش؟
+ تا وقتی چیزای باالتر از این تو بدنم میرن این هیجی نیست!
+فاک لعنتی..این کم_ من قرص آرامبخش دارم ... یکم منگ میکنه آدم و ..
+ خوبه بده...
جک : احمقا دوتا قرص و باهم میخواید بریزید توی مشروب ؟ میمیرید!! احمقای خنگ بین دوتا
قرص اختالل ایجاد میشه
_ راست میگه
+ لعنت ... خب الرا تو یجوری کن که نخوریش
_ ب..باشه..
+نباید فکر کنه مشروب و من اوردم اوکی؟
الرا چشمهاشو به معنی اطمیمان بست ..
جک : خب دیگه من میرم..شمام کار دست خودتون ندید
+ بای-
جونگکوک از ماشین پیاده شد و الرا هم پشت سرش راه افتاد ..
+ باید یجوری رفتار کنی که انگار نمیدونی قراره چی بشه..جوری نشون بده که فقط واسه سکس
و خوش گذرونی اومدی
الرا چشماشو محکم بهم فشار داد و سرش رو تکون داد..
جونگکوک زنگ رو فشرد که بالفاصله در باز شد..
فلیکس٪ : مشتاق دیدار جئون
+ هوم..فلیکس بازم برات جوجه اوردم..!
_ سالم.
پارت ۳۶
_ ق..قول دادی نزاری کارشو ادامه بده تا...
+ برای تو چ فرقی میکنه؟! امروز برای این دوفردای دیگه برای من! مگه نه ؟
جک : جونگکوک!!
+ دروغ میگم الرا شی؟
_ اینقد بی درک حرف نزن هرچی که باشه به خودم مربوطه
+ باشه..جک دیگه تکرار نکنم..ما که رفتیم تو کارو انجام بده..تا اون منگ بشه ما فلنگ و بستیم
جک : باشه کوک بچه مدرسه ای ک نیستم..
+ درست میگی...چون بچه مهد کودکی هستی!
جک چشم غره ای نثارش کرد که جلوی یه دختر تخریبش میکنه!
اون پسر هیچی حالیش نبود..حداقل نه در حالی که خودش تمام تخریب های دنیا رو چشیده بود..
کمی جلوتر کنار یه ویالی مجلل و زیبا نگه داشت..
+ همینجاست..
_ باید بریم..داخل این ویال؟
+ هوم
مشروب رو از پشته ماشین برداشت و قرص خواب اوری رو از داخل داشبرد برداشت و توش
ریخت..
جک زیر لب غرید : مگه قرار نشد دیگ نخوریش؟
+ تا وقتی چیزای باالتر از این تو بدنم میرن این هیجی نیست!
+فاک لعنتی..این کم_ من قرص آرامبخش دارم ... یکم منگ میکنه آدم و ..
+ خوبه بده...
جک : احمقا دوتا قرص و باهم میخواید بریزید توی مشروب ؟ میمیرید!! احمقای خنگ بین دوتا
قرص اختالل ایجاد میشه
_ راست میگه
+ لعنت ... خب الرا تو یجوری کن که نخوریش
_ ب..باشه..
+نباید فکر کنه مشروب و من اوردم اوکی؟
الرا چشمهاشو به معنی اطمیمان بست ..
جک : خب دیگه من میرم..شمام کار دست خودتون ندید
+ بای-
جونگکوک از ماشین پیاده شد و الرا هم پشت سرش راه افتاد ..
+ باید یجوری رفتار کنی که انگار نمیدونی قراره چی بشه..جوری نشون بده که فقط واسه سکس
و خوش گذرونی اومدی
الرا چشماشو محکم بهم فشار داد و سرش رو تکون داد..
جونگکوک زنگ رو فشرد که بالفاصله در باز شد..
فلیکس٪ : مشتاق دیدار جئون
+ هوم..فلیکس بازم برات جوجه اوردم..!
_ سالم.
- ۵.۷k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط