عشق حاضر جواب من p110
که دیدم نخیر ژمن جان از منم سالم تره
منگ نگاهش میکردم یه دفعه نمیدونم نیتروژن از کجا گیر اوورد با یه حرکت بهم رسید وسط دو طبقه تو دل برج!
از پشت منو تو اغوشش گرفتو کنار گوشم گفت:
- کجا خانوم کوچولو؟ کار دارم باهات!
با یه حرکت منو به سمت خودش بر گردوندو با چشای جذابش زل زد تو چشمامو شیطون گفت:
- بهت گفتم واستا خودت لج کردی! حالام هیچی نمیتونه جلومو بگیره!
تقلا کردم تا از تو حصاری که با دستاش برام درست کرده بود بزنم بیرون! ولی فایده ای نداشت این
پسر زورش زیادتر از این حرفا بود! از ترفندای دخترونه استفاده کردم ... با مظلومیت گفتم:
- بی اف گلم! ولم کن دیگه ... زشته اگه یکی ببینتمون چی؟ افرین جیمین جونم ولم کن دیگه!
- سرشو نزدیکه گوشم اووردو و اروم گفت: - جی اف خلم با این حرفت اروم که نشدم هیچ بیشتر دوست دارم کارومو انجام بدم
با مشت زدم به سینشو گفتم:
- جمن اذیت نکن دیگه!
با شیطنت گفت:
- مجبورم میکنی!
- ا ... چرا دوروغ میگی من کی همچین کاری کردم؟
- ببینم تو خودتو تو اینه دیدی؟
با چشای گرد شدم بهش زل زدم و گفتم:
- وا برا چی؟
جدی گفت:
- زهر مارو برا چی! با این تیپ و قیافه ای که تو واسه خودت درست کردی داری با رگ غیرته
من بازی میکنی!
هم خوشم اومد دلم یه نمه قیلی ویلی رفت و هم خندم گرفت ... خندمو که دید با یه لحنه عصبی گفت:
- میخندی حالیت میکنم آیو
و سرشو پایین اوورد که سریع دستمو گذاشتم رو لبشو گفتم:
- نکن جیمین من نمیخوام اینطوری
داشتم با حرص تقلا میکردم که لبخنده جذابش شوکم کردم ...
- عاشقه همین اخلاقتم
باز اومد جلو ... ترسیدم ولی بعد از چند لحظه با بوسه ای که روی سرم زد بی حس شدم!
موهامو یکم به بازی گرفتو اروم گفت:
- بدو برو یکم تیپ و قیافتو تغییر بده بعد بیا!
با اخم گفتم:
- تیپو قیافم خیلیم خوبه!
با اخم گفت:
- اینو تو تعیین نمیکنی زود باش برو!
- زور نگو نمیرم!
- زور میگم میری!
- نمیرم!
- میری!
- آیو همچین میزنم با همین زمین یکیشیا!
با اخم نگاش کردمو گفتم:
- بی ادبه گلابی!
و بی توجه به اون که تو بهت حرفم مونده بود به سمت طبقه ی خودمون رفتم!
ارایشم ملایم بود فقط رژم یکم تند بود اونو کمرنگ کردمو یه لباس کوتاه و تنگ که مخصوص
زمانی بود که میومدیم بوسان پوشیدمو یه کلاه بنفش سرم انداختم شلوارمم که اسپرته
مشکی! بازم خوشگل شدم ... جمن شی بنده ذاتن خوشملم دسته خودم که نیست!
منگ نگاهش میکردم یه دفعه نمیدونم نیتروژن از کجا گیر اوورد با یه حرکت بهم رسید وسط دو طبقه تو دل برج!
از پشت منو تو اغوشش گرفتو کنار گوشم گفت:
- کجا خانوم کوچولو؟ کار دارم باهات!
با یه حرکت منو به سمت خودش بر گردوندو با چشای جذابش زل زد تو چشمامو شیطون گفت:
- بهت گفتم واستا خودت لج کردی! حالام هیچی نمیتونه جلومو بگیره!
تقلا کردم تا از تو حصاری که با دستاش برام درست کرده بود بزنم بیرون! ولی فایده ای نداشت این
پسر زورش زیادتر از این حرفا بود! از ترفندای دخترونه استفاده کردم ... با مظلومیت گفتم:
- بی اف گلم! ولم کن دیگه ... زشته اگه یکی ببینتمون چی؟ افرین جیمین جونم ولم کن دیگه!
- سرشو نزدیکه گوشم اووردو و اروم گفت: - جی اف خلم با این حرفت اروم که نشدم هیچ بیشتر دوست دارم کارومو انجام بدم
با مشت زدم به سینشو گفتم:
- جمن اذیت نکن دیگه!
با شیطنت گفت:
- مجبورم میکنی!
- ا ... چرا دوروغ میگی من کی همچین کاری کردم؟
- ببینم تو خودتو تو اینه دیدی؟
با چشای گرد شدم بهش زل زدم و گفتم:
- وا برا چی؟
جدی گفت:
- زهر مارو برا چی! با این تیپ و قیافه ای که تو واسه خودت درست کردی داری با رگ غیرته
من بازی میکنی!
هم خوشم اومد دلم یه نمه قیلی ویلی رفت و هم خندم گرفت ... خندمو که دید با یه لحنه عصبی گفت:
- میخندی حالیت میکنم آیو
و سرشو پایین اوورد که سریع دستمو گذاشتم رو لبشو گفتم:
- نکن جیمین من نمیخوام اینطوری
داشتم با حرص تقلا میکردم که لبخنده جذابش شوکم کردم ...
- عاشقه همین اخلاقتم
باز اومد جلو ... ترسیدم ولی بعد از چند لحظه با بوسه ای که روی سرم زد بی حس شدم!
موهامو یکم به بازی گرفتو اروم گفت:
- بدو برو یکم تیپ و قیافتو تغییر بده بعد بیا!
با اخم گفتم:
- تیپو قیافم خیلیم خوبه!
با اخم گفت:
- اینو تو تعیین نمیکنی زود باش برو!
- زور نگو نمیرم!
- زور میگم میری!
- نمیرم!
- میری!
- آیو همچین میزنم با همین زمین یکیشیا!
با اخم نگاش کردمو گفتم:
- بی ادبه گلابی!
و بی توجه به اون که تو بهت حرفم مونده بود به سمت طبقه ی خودمون رفتم!
ارایشم ملایم بود فقط رژم یکم تند بود اونو کمرنگ کردمو یه لباس کوتاه و تنگ که مخصوص
زمانی بود که میومدیم بوسان پوشیدمو یه کلاه بنفش سرم انداختم شلوارمم که اسپرته
مشکی! بازم خوشگل شدم ... جمن شی بنده ذاتن خوشملم دسته خودم که نیست!
- ۲.۲k
- ۲۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط