باید چه می گفتم

باید چه می گفتم
به مترسکی
که عاشق پرنده ای شد و
مزرعه را ترساند...
دیدگاه ها (۱)

خودم را در آغوش گرفته ام؛نه چندان با لطافتنه چندان با محبتام...

باشد!اصلا زنها بی وفا..زنها چنین،زنها چنان!!!اما فقط یک بار ...

رودخانه ای که می دانستبه دریا نمی ریزدخودش را از دره پرت کرد...

نمی خواهم فیلم بازی کنمهنوز زندگی را دوست دارمکه قرص هایم را...

آقا نداره دیگه ولش کن😅🥱💔تیر خورده ام همچون پرنده ای در صحرا ...

خدا مرا از بهشت راند و از زمین ترساند شما مرا از زمین راندید...

ای تو ،

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط