part 17: my half brother.....
رفتن خونه و خلاصه
جیسو : میگم پیشی کجاست
جونگ کوک : العان میاد خوشگل من
جیسو : وواییییی اونها وسایل آشپزی آن و بلند شد رفت آشپزخونه صندلی گذاشت و رفت بالا ی اوپن و چاقوی خیلی تیز جینرو برداشت
جیسو : من میخوام با این چاقو غذا درست کنم واستون ( جیغ ) که همه رفتن تواشپزخوته
جین : جیسو خوشگل عمو چاقو رو بده به من
جیسو : من میخوام غذا درست کنم خب ( جیغ )
جونگ کوک : جیسو چاقو رو بده خواهش میکنم عزیر دلم
تامجون : جیسو عقب وایسا العان مافتی پایین
جیهوپ : جیسو خوشگل قلبم چاقو رو بده خطرناکه ممکنه دستت اوف بشه
جیسو : میخوام غذا درست کنم
شوگا : من و جیسو غذا درست میکنیم
جیمین : شوگا عقلت از دست دادی اون یه بچه سه سالست ممکنه آسیب ببینه
جونگ کوک : چاقوی تیز ادویه های تند ضرف های شکستنی آتیش گاز اب جوش قابلمه ها ی داغ همشون ممکنه باعث آسیب جیسو بشه
شوگا : اااههه چقدر خرف میزنید من و جیسو شلم درست میکنیم برید بیرون ببینم حواسم بچه هس
جیسو : ایوللللل پیشی جونم
شوگا : خوشگل عمو چاقو رو بده من بپر بغل من بریم یه غذای خوشمزه درست کنیم
شوگا : اول گورن داگ ها رو درست کنیم
آرد و تخم مرغ و شیر و نمک و خمیر مایه گذاشتیم خمیر مایه عمل بیاد تو اون فاصله سوسیس ها رو با پدر پیتزا به سیغ کشیدیم
بعد زدیم تو خمیر بعدم آرد سوخاری
بعد سرخ کردن و گذاشتن تو فر تا گرم بمونه
خمیر پیتزا رو درست کردن
روش رو سس کچاپ
پنیر پیتزا
گوشت
ژامبون
فلفل دلمه
قارچ
سوسیس
پنیر پیتزا
زيتون
پیتزا
استیک
نودل
دوکبوکی
رولت تخم مرغ
کنتاکی مرغ
کیمچی
کورن داگشوگا در حالی که حیسو بغلش کرده بود با موهایی اردی و قیافه های اردی اومدن بیرون
جیسو : شام امادشت
جیهوپ : به به دستپخت جیسو خانوم خوردن داره
خلاصه شمامشون رو خوردن و رفتن پذیرایی
جیسو : میگم مامان ا.ت نمیاد دنبالم
جونگکوک : تو یه مدت پیش ما میمونی بعد میریم پیش مامانی
جیسو : پش انیژا خونه ی منه واشه ی ژمانی
جونگ کوک : آره
نامجون : جیسو واست هدیه آوردم
جیسو : اخژون هدیه
نامجون از پشتش یه پلاستیک پر از اسباب بازی ها دخترونه آورد بیرون
و داد تا جیسو با یونگی و تهیکنگ بازی کنه
طبق معمول ته میخواست یونگی رو بغل کنه ولی یونگی نمیخواست پس یه کل کله کیوت باهم داشتن
تو این فاصله جیسو یکی از کوسن های کاناپه رو کش رفت و برداشت با خوش برد رو پله ها
همه فکر میکردن جیسو با پونگی و نهیونگه پس خیالشون راحت بود و داشتن راجب ا.ت بحث میکردن
چیسو هم بالشت رو گذاشت روی دسته ی پله و نشست روش و سر خورد اومد پایین
جیسو: یهو
جونگ کوک : جیسو ( داد نگران )
که همه برگشتن و دیدن فندق کوچولو داره با خنده بازی میکنه
جین : وایییییی خطرناکه جونگ کوک العان می افته
جیسو : میگم پیشی کجاست
جونگ کوک : العان میاد خوشگل من
جیسو : وواییییی اونها وسایل آشپزی آن و بلند شد رفت آشپزخونه صندلی گذاشت و رفت بالا ی اوپن و چاقوی خیلی تیز جینرو برداشت
جیسو : من میخوام با این چاقو غذا درست کنم واستون ( جیغ ) که همه رفتن تواشپزخوته
جین : جیسو خوشگل عمو چاقو رو بده به من
جیسو : من میخوام غذا درست کنم خب ( جیغ )
جونگ کوک : جیسو چاقو رو بده خواهش میکنم عزیر دلم
تامجون : جیسو عقب وایسا العان مافتی پایین
جیهوپ : جیسو خوشگل قلبم چاقو رو بده خطرناکه ممکنه دستت اوف بشه
جیسو : میخوام غذا درست کنم
شوگا : من و جیسو غذا درست میکنیم
جیمین : شوگا عقلت از دست دادی اون یه بچه سه سالست ممکنه آسیب ببینه
جونگ کوک : چاقوی تیز ادویه های تند ضرف های شکستنی آتیش گاز اب جوش قابلمه ها ی داغ همشون ممکنه باعث آسیب جیسو بشه
شوگا : اااههه چقدر خرف میزنید من و جیسو شلم درست میکنیم برید بیرون ببینم حواسم بچه هس
جیسو : ایوللللل پیشی جونم
شوگا : خوشگل عمو چاقو رو بده من بپر بغل من بریم یه غذای خوشمزه درست کنیم
شوگا : اول گورن داگ ها رو درست کنیم
آرد و تخم مرغ و شیر و نمک و خمیر مایه گذاشتیم خمیر مایه عمل بیاد تو اون فاصله سوسیس ها رو با پدر پیتزا به سیغ کشیدیم
بعد زدیم تو خمیر بعدم آرد سوخاری
بعد سرخ کردن و گذاشتن تو فر تا گرم بمونه
خمیر پیتزا رو درست کردن
روش رو سس کچاپ
پنیر پیتزا
گوشت
ژامبون
فلفل دلمه
قارچ
سوسیس
پنیر پیتزا
زيتون
پیتزا
استیک
نودل
دوکبوکی
رولت تخم مرغ
کنتاکی مرغ
کیمچی
کورن داگشوگا در حالی که حیسو بغلش کرده بود با موهایی اردی و قیافه های اردی اومدن بیرون
جیسو : شام امادشت
جیهوپ : به به دستپخت جیسو خانوم خوردن داره
خلاصه شمامشون رو خوردن و رفتن پذیرایی
جیسو : میگم مامان ا.ت نمیاد دنبالم
جونگکوک : تو یه مدت پیش ما میمونی بعد میریم پیش مامانی
جیسو : پش انیژا خونه ی منه واشه ی ژمانی
جونگ کوک : آره
نامجون : جیسو واست هدیه آوردم
جیسو : اخژون هدیه
نامجون از پشتش یه پلاستیک پر از اسباب بازی ها دخترونه آورد بیرون
و داد تا جیسو با یونگی و تهیکنگ بازی کنه
طبق معمول ته میخواست یونگی رو بغل کنه ولی یونگی نمیخواست پس یه کل کله کیوت باهم داشتن
تو این فاصله جیسو یکی از کوسن های کاناپه رو کش رفت و برداشت با خوش برد رو پله ها
همه فکر میکردن جیسو با پونگی و نهیونگه پس خیالشون راحت بود و داشتن راجب ا.ت بحث میکردن
چیسو هم بالشت رو گذاشت روی دسته ی پله و نشست روش و سر خورد اومد پایین
جیسو: یهو
جونگ کوک : جیسو ( داد نگران )
که همه برگشتن و دیدن فندق کوچولو داره با خنده بازی میکنه
جین : وایییییی خطرناکه جونگ کوک العان می افته
۸.۵k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.