فصل دو پارت یازدهم
+تو اینجا چیکار میکنی؟
بلاخره راشل باش حرف زد
نمیدونست خوشحال باشه یا ناراحت
بدون اینکه جواب دخترو بده سمتش رفت
راشل عقب تر رفت
پسر بهش نزدیک تر شد و راشل باز عقب رفت ولی این بار دیوار اجازه بیشتری بهش نداد
کارلوس با دستش راشلو نگه داشت
راسته بدن ظریفی داشت ولی قدرتش از راشل بیشتر بود
+چرا... اینطوری میکنی
-هیششش
کارلوس اروم زمزمه کرد و محکم گردن دخترو گاز گرفت
راشل با دردی که احساس کرد جیغ کشید ولی کارلوس دستشو جلوی دهن دختر گذاشت
گاز دوباره ای گرفت
گردن راشل نرم بود...
کم کم گازای محکمش به مک تبدیل شد
با حس خیسی دستش نگاهی به صورت گریان دختر انداخت
سخت بود براش... دیدن گریه راشل
دستشو برداشت
-چرا بام حرف نمیزدی؟
+چون تو یه عوضیی که عمرا با دختری که دوتا پدر داره و معلوم نیست خانواده ی واقعیش اونو فروختن شایدم یه هرزس
راشل با گریه داد زد و از کلاس خارج شد
کارلوس به دست خیسش نگاه کرد
نباید راشل حرفاشو میشنید...
نباید اینطوری میشد...
با اومدن استیون نگاهشو به پسر داد
~چیشده این دختره اینجا چیکار میکرد
-خفه شو همش تقصیر توعه
†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
به خودش تو آینه نگا کرد گردنش کبود شده بود
دوباره با دستش آب برداشت و رو گردنش ریخت
گردنش درد میکرد...
ولی کلاس داشت
نفس عمیقی کشید و از سرویس بهداشتی خارج شد
سمت کلاسش رفت
با ورودش به کلاس نگاهی به میزا انداخت
باید کنار کالوس مینشست؟!
میترسید ولی باز سمت میز رفت و تو جاش نشست
کارلوس نگاهی به دختر و گردن کبودش انداخت
نمیدونست چرا ولی دیدن کبودی روی گردن راشل بهش احساس مالکیت میداد
به دختر نزدیک شد و سرشو کنار گوش راشل برد
-جوجه کوچولو چرا اینقدر ساکتی؟
راشل بدون اینکه جواب کارلوسو بده مشغول خوندن کتابش شد
با وارد شدن معلم سرشو بلند کرد
†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
وسایلشو جمع کرد و بلند شد
قرار بود نایلو ببینه
از مدرسه خارج شد و کنار خیابون ایستاد
بعد چند مین با وایسادن ماشینی سرشو بالا اورد
•آلیس
با دیدن نایل لبخندی زد
نایل که لبخند دختر خنده روی لباش اورده بود با دیدن کبودی روی گردن راشل لبخندش محو شد
بلاخره راشل باش حرف زد
نمیدونست خوشحال باشه یا ناراحت
بدون اینکه جواب دخترو بده سمتش رفت
راشل عقب تر رفت
پسر بهش نزدیک تر شد و راشل باز عقب رفت ولی این بار دیوار اجازه بیشتری بهش نداد
کارلوس با دستش راشلو نگه داشت
راسته بدن ظریفی داشت ولی قدرتش از راشل بیشتر بود
+چرا... اینطوری میکنی
-هیششش
کارلوس اروم زمزمه کرد و محکم گردن دخترو گاز گرفت
راشل با دردی که احساس کرد جیغ کشید ولی کارلوس دستشو جلوی دهن دختر گذاشت
گاز دوباره ای گرفت
گردن راشل نرم بود...
کم کم گازای محکمش به مک تبدیل شد
با حس خیسی دستش نگاهی به صورت گریان دختر انداخت
سخت بود براش... دیدن گریه راشل
دستشو برداشت
-چرا بام حرف نمیزدی؟
+چون تو یه عوضیی که عمرا با دختری که دوتا پدر داره و معلوم نیست خانواده ی واقعیش اونو فروختن شایدم یه هرزس
راشل با گریه داد زد و از کلاس خارج شد
کارلوس به دست خیسش نگاه کرد
نباید راشل حرفاشو میشنید...
نباید اینطوری میشد...
با اومدن استیون نگاهشو به پسر داد
~چیشده این دختره اینجا چیکار میکرد
-خفه شو همش تقصیر توعه
†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
به خودش تو آینه نگا کرد گردنش کبود شده بود
دوباره با دستش آب برداشت و رو گردنش ریخت
گردنش درد میکرد...
ولی کلاس داشت
نفس عمیقی کشید و از سرویس بهداشتی خارج شد
سمت کلاسش رفت
با ورودش به کلاس نگاهی به میزا انداخت
باید کنار کالوس مینشست؟!
میترسید ولی باز سمت میز رفت و تو جاش نشست
کارلوس نگاهی به دختر و گردن کبودش انداخت
نمیدونست چرا ولی دیدن کبودی روی گردن راشل بهش احساس مالکیت میداد
به دختر نزدیک شد و سرشو کنار گوش راشل برد
-جوجه کوچولو چرا اینقدر ساکتی؟
راشل بدون اینکه جواب کارلوسو بده مشغول خوندن کتابش شد
با وارد شدن معلم سرشو بلند کرد
†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
وسایلشو جمع کرد و بلند شد
قرار بود نایلو ببینه
از مدرسه خارج شد و کنار خیابون ایستاد
بعد چند مین با وایسادن ماشینی سرشو بالا اورد
•آلیس
با دیدن نایل لبخندی زد
نایل که لبخند دختر خنده روی لباش اورده بود با دیدن کبودی روی گردن راشل لبخندش محو شد
۳.۶k
۱۵ بهمن ۱۳۹۹