چند شاتی جونگکوک

چند شاتی جونگکوک

part 1

-عزیزم.. نمیای؟؟

-اومدم عشقم.. بزار رژم ررو بزنم..

رژ قرمز رو روی لبش کشید و جلوی آینه خودشو نگاه کرد..

اون لباس مشکی، مدل موهاش.. آرایش نقصش ...

لبخند زد و کفش های‌پاشنه بلند مشکی اش رو پوشید و از اتاق بیرون رفت

-من حاضر عشقم

مرد سرشواز گوشی بلند کرد و به دختر خیره شد

-وای..

-چیشده؟ بد شدم؟

-نه.. مثل یه فرشته میمونی.. خیلی خوشگل شدی عشقم

ات لبخند زو و جونگکوک رو بغل کرد.

- دوستت دارم

-منم همینطور..بریم؟

-بریم..

دست‌جونگکوک رو‌گرفت و از خونه بیرون رفتن.. به سمت ماشین رفتن و سوار شدن


جونگکوک ویو
ماشین رو روشن کردم و به سمت مهمونی حرکت کردم.. امشب قرار بود ات رو به دوستام معرفی کنم..
بعد از چند دقیقه رسیدیم

دست ات رو‌گرفتم و وارد شدیم..

همه کسایی که میشناختم بودن.. دونه دونه سلام کردیم..
به سمت دوستام‌رفتم و کنارشون نشستم

-های گایز

فلیکس گفت
^های.. چطوری کوک....

-خوبم..

هیونجین گفت
*اوه این‌خانم زیبا کیه؟

-بچه ها.. ایشون دوست دختر‌من هست
دیدگاه ها (۳)

چند شاتی جونگکوکpart 2-اوه چه بانوی زیباییلبخند زد و دست ات ...

چندشاتی جونگکوک part 3جونگکوک سریع بلند شد و دنبال ات دوید.....

چت ناشناس🤌بچه ها درخواستی ها خیلی زیاده لطفا صبور باشید

چندشاتی جونگکوکpart6-خب؟ فکر کردی نمیتونم‌پدر شم؟؟ - ولی..- ...

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط