چند شاتی جونگکوک

چند شاتی جونگکوک

part 2

-اوه چه بانوی زیبایی
لبخند زد و دست ات رو‌گرفت و بوسید

-من هیونجین هستم.. خوشبختم

ات لبخند زد

-منم‌ات هستم.. خوشبختم..

ات و جونگکوک کنار بقیه نشستن و شروع کردن به صحبت کردن

ات ویو

داشتیم میخندیدیم و صحبت میکردیم.. یه دختر به سمت ما اومد

+سلام کوک

جونگکوک به دختر نگاه کرد

^باز این؟..

-سلام..(سرد)

دختر کنار جونگکوک نشست

+ عزیزم معرفی نمیکنی ؟

-اولن منو عزیزم صدا نکن.. ایشون‌دوست دختر من هست

دختر‌پوزخند زد و چشم قره ای به ات رفت

دستشو دور گردن کوک انداخت

+بهش گفتی یه شرط بندی بود یا نه؟

-چی؟
لت با تعجب‌نگاه کرد

-کوک این‌چی‌میگه؟

+اه نگو که بهش نگفتی

-معلوم هست چی‌میگی نورا؟( اسم دختره)

جونگکوک با اخم گفت

+اه.. بسته.. همه ما میدونیم ات فقط برای یه شرط بندی بود و برای بازی کردن باهاش وارد رابطه شدی

ات اخم کرد و بغضش گرفت

-کوک این‌چی میگه؟

-عزیزم قسم میخورم‌نمیدونم وایسا..

+هاها ها.. عزیزم‌تو یه شرط بندی بودی..

-چی؟

ات با گریه بلند شد و سریع از مهمونی رفت

-ات.. نه وایسا
جونگکوک با عصبانیت گفت

به نورا نگاه کرد

- چرا‌چرت و پرت‌میگی؟
نورا خندید

+ هه هه.. الان دیگه پیشت تیست.. خیلی خوب با دروغ گولش زدم
دیدگاه ها (۶)

چندشاتی جونگکوک part 3جونگکوک سریع بلند شد و دنبال ات دوید.....

چندشاتی جونگکوکpart 1 با سرعت وارد حیاط مدرسه شد..وارد سالن ...

چند شاتی جونگکوکpart 1-عزیزم.. نمیای؟؟-اومدم عشقم.. بزار رژم...

چت ناشناس🤌بچه ها درخواستی ها خیلی زیاده لطفا صبور باشید

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط