شب

شـب
زیبـاترین
ترانہ می‌شود

وقتی آغـوشت را
بہ مـن می‌سپـارے
و مـرا

در بستـر ڪَرم آغـوشت
می‌فشارے...
دیدگاه ها (۱)

گاهی باید کفش‌های دلمان را جفت کنیماز این دوست داشتن‌های دم ...

امشـب" به میخانه ی چشمانتدخیل بسته ام آغوش پلکهایت را بگشای ...

اطرافتو با آدمای مثبت احاطه کن که تو روزهای بدت حمایتت میکنن...

‌یه آدم در واقع سه تا آدمه. آدمی که فکر می‌کنی هستی، آدمی که...

شـب از بال قنارے می‌ڪَذرد!می‌نشینـد بر شاخہ‌هاےِ ڪشیـده‌ےِ د...

مسافر.همیشہ.همسفرم.همسرمهـر آدمـی تـوے زندگیش یہ قصہ دارهپـر...

در ایـن دیوانسرا گاهی، ز هـجـر یار می رقـصـمبه خود می پیچم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط