هر شب یکی دو شعر برایت سروده ام

هر شب یکی دو شعر برایت سروده ام
انگار بی خیالِ تو هرگز نبوده ام

انگار این تویی که مرا شعر ﻣﯽﮐﻨﯽ
انگار این منم که صدایت شنوده ام

این گفتگوی، بین من و باغ چشم تو
یک شعر نیست، پنجره ها را گشوده ام

آثاری از ربودن دل روی کاغذ است
من بارها مرام تو را آزموده ام

باور مکن نوشتن هر شعر از من است
یک خط ز لا به لای نگاهت ربوده ام
دیدگاه ها (۴)

دکترم تجویز کرده شعردرمانی کنمروبروی چشمهای تو غزلخوانی کنمش...

تا کنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده ای؟نیمه شب در آینه با خنده...

تو هم به فکر منی حاضرم قسم بخورمهمین زمان علنی حاضرم قسم بخو...

شبی بهانه ی من شو برای بیدارینگو! دوباره برایم بهانه ای داری...

شب، بوی گیسوانت را دارد.بادی که از سمت پنجره می‌وزد، ردّ لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط