پارت
پارت ۳۳
ات: میدونی.. وقتی که بچه بودم وقتایی که
گریه میکردم مامانم بوسم میکرد
جونگکوک: پس بوسم کن
ات روی گونه جونگکوک بوسه سطحی میزاره
و جونگکوک اخم میکنه
ات هم خیلی تعجب میکنه
ات همون کاری که جونگکوک میخواست رو انجام داده
جونگکوک: این چه کاری بود کردی
ات: بوست کردم
جونگکوک: اینطوری نمیخوام
جونگکوک به لباش اشاره میکنه
جونگکوک: اینجا
ات به پایین نگاه میکنه و انگشت اشارشو روی تخت فشار میده و بازی میکنه
ات: نمیتونم
جونگکوک جونگکوک خیلی عصبانی میشه
جوری که که تاحالا انقدر عصبانی نبود
دوباره رو ات خیمه میزنه و دوتا دستاشو
میگیره و بین انگشتاش فشار میدت
و خیلی خشن ات رو میبوسه
جوری که پوست لبای ات کنده میشه
و بعد ازش فاصله میگیره
جونگکوک: دیدی کاره سختی نیست
کاره سختی نیست که کسی که عاشقته رو ببوسی کاره سختی نیست
ات: عمو اروم باش.... استرس.....
جونگکوک از روی ات بلند میشه و میره
وسط اتاق دراز میکشه و گریه میکنه
جونگکوک: دیگه بسه دیگه نمیتونم تحمل کنم
ات: میدونی.. وقتی که بچه بودم وقتایی که
گریه میکردم مامانم بوسم میکرد
جونگکوک: پس بوسم کن
ات روی گونه جونگکوک بوسه سطحی میزاره
و جونگکوک اخم میکنه
ات هم خیلی تعجب میکنه
ات همون کاری که جونگکوک میخواست رو انجام داده
جونگکوک: این چه کاری بود کردی
ات: بوست کردم
جونگکوک: اینطوری نمیخوام
جونگکوک به لباش اشاره میکنه
جونگکوک: اینجا
ات به پایین نگاه میکنه و انگشت اشارشو روی تخت فشار میده و بازی میکنه
ات: نمیتونم
جونگکوک جونگکوک خیلی عصبانی میشه
جوری که که تاحالا انقدر عصبانی نبود
دوباره رو ات خیمه میزنه و دوتا دستاشو
میگیره و بین انگشتاش فشار میدت
و خیلی خشن ات رو میبوسه
جوری که پوست لبای ات کنده میشه
و بعد ازش فاصله میگیره
جونگکوک: دیدی کاره سختی نیست
کاره سختی نیست که کسی که عاشقته رو ببوسی کاره سختی نیست
ات: عمو اروم باش.... استرس.....
جونگکوک از روی ات بلند میشه و میره
وسط اتاق دراز میکشه و گریه میکنه
جونگکوک: دیگه بسه دیگه نمیتونم تحمل کنم
- ۴.۳k
- ۲۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط