پارت

پارت ۳۲

جونگکوک: قراره یکم درد داشته باشه
ولی تو باید تحمل کنی

جونگکوک شروع میکنه به مارک گذاشتن

ات: اییی درد داره
جونگکوک: یکم دیگه
ات: عمو لطفا
جونگکوک: نمیخوام عموت باشم.... عصبی......
ات: یعنی چی
جونگکوک: دلم میخواست ددیت بودم
ات: میخواستی بابام باشی؟
جونگکوک: نه
جونگکوک: دلم میخواست تو هم عاشقم باشی

جونگکوک شروع میکنه به گریه کردن

ات: عمو
جونگکوک: اما اینطوری نشود.... گریه.....

ات اصلا نمیدونست تو اون شرایط باید چیکار کنه تصمیم میگیره یه حرفایی بزنه که جونگکوک از شنیدنشون خوشحال بشه

ات: اما من دوست دارم عموم باشی
جونگکوک: اما من نمیخوام
جونگکوک: میخوام تو مثل من عاشقم باشی
ات: معلومه که عاشقتم
جونگکوک: دروغه
دیدگاه ها (۵)

پارت ۳۳ات: میدونی.. وقتی که بچه بودم وقتایی که گریه میکردم م...

پارت ۳۴ات میره روی زمین دراز میکشه و عموش رو بغل میکنه و عمو...

پارت ۲۸خب خلاصه بگم که جیمین میتونه ات رو نجات بده و همه ی ا...

عشق چیز خوبیه پارت سه دستو و پاهام بسته شده بودن نمیتونستم ک...

p¹²شبیه روح بود.. شنبه رسید.. و جونگکوک وارد خونه شد.. ات سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط