پارت

پارت ۳۴

ات میره روی زمین دراز میکشه
و عموش رو بغل میکنه
و عموش در اثر مستی زیاد
بیهوش میشه

ات: همه ی این.. درد هایی که میکشی
تقصیر منه
جونگکوک:.............
ات: پس بهتره ازت فاصله بگیرم عمو
تا بتونی زندگی خوبی رو داشته باشی

ات از روی زمین بلند میشه
و چمدونشو از تو کمد در میاره
و وسایل مهمش رو تو چمدون میزاره
و به سمت در میره
و برای اخرین بار به عموش نگاه میکنه

ات: خداحافظ عمو

و در اتاق رو میبنده
و از پله ها میاد پایین
و نزدیک یکی از بادیگارد ها میشه

ات: منو ببرین عمارت......
بادیگارد: ازین طرف

بهم تو کامنت بگین ات کجا میره
دیدگاه ها (۸)

پارت ۳۵ات: منو ببرین عمارت جئون بادیگارد: ازین طرف ات سوار م...

پارت ۳۳ات: میدونی.. وقتی که بچه بودم وقتایی که گریه میکردم م...

پارت ۳۲جونگکوک: قراره یکم درد داشته باشه ولی تو باید تحمل کن...

پارت ۴۴ات: جیمین اخرین هشدارمه جیمین: عوم... منتظرم جیمین : ...

پارت ۱۹چند مین بعد ات: خب من حاضرم... 🤯🤯جیمین: چیه... چیزی ر...

پارت ۳۳جیمین: چرا امدی...... سرد.... لارا: گفتم یه سری بزنم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط