پارت
پارت ۳۴
ات میره روی زمین دراز میکشه
و عموش رو بغل میکنه
و عموش در اثر مستی زیاد
بیهوش میشه
ات: همه ی این.. درد هایی که میکشی
تقصیر منه
جونگکوک:.............
ات: پس بهتره ازت فاصله بگیرم عمو
تا بتونی زندگی خوبی رو داشته باشی
ات از روی زمین بلند میشه
و چمدونشو از تو کمد در میاره
و وسایل مهمش رو تو چمدون میزاره
و به سمت در میره
و برای اخرین بار به عموش نگاه میکنه
ات: خداحافظ عمو
و در اتاق رو میبنده
و از پله ها میاد پایین
و نزدیک یکی از بادیگارد ها میشه
ات: منو ببرین عمارت......
بادیگارد: ازین طرف
بهم تو کامنت بگین ات کجا میره
ات میره روی زمین دراز میکشه
و عموش رو بغل میکنه
و عموش در اثر مستی زیاد
بیهوش میشه
ات: همه ی این.. درد هایی که میکشی
تقصیر منه
جونگکوک:.............
ات: پس بهتره ازت فاصله بگیرم عمو
تا بتونی زندگی خوبی رو داشته باشی
ات از روی زمین بلند میشه
و چمدونشو از تو کمد در میاره
و وسایل مهمش رو تو چمدون میزاره
و به سمت در میره
و برای اخرین بار به عموش نگاه میکنه
ات: خداحافظ عمو
و در اتاق رو میبنده
و از پله ها میاد پایین
و نزدیک یکی از بادیگارد ها میشه
ات: منو ببرین عمارت......
بادیگارد: ازین طرف
بهم تو کامنت بگین ات کجا میره
- ۳.۱k
- ۲۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط