⛓️بد بوی 🔮 پارت 55
⛓️بد بوی 🔮 پارت 55
ا ت:الان کجاست
لیا :نمیدونم از صبح رفته بیرون درم روی من قفل کرده لعنتی
ا ت:کمپرس گرم بزار یه قرص خواب بخور بخوابی بهتره
لیا:باشه تو چطوری
ا ت:خوبم دوساعت دیگه میرم سونوگرافی
لیا:سونوگرافی برای چی
تازه فهمیدم لیا و الا هنوز نمیدونن من حاملم
ا ت:لیا
لیا:هوم
ا ت:دارم مامان میشم
لیا:چی تو مامان میشی
ا ت:اره تازه یه هفتشه
لیا:خیلی خوشحال شدم عزیزم دارم خاله میشم حالم بهتر شد
ا ت:اهوم....... میگم
لیا:بله
ا ت:چند راند رفتین
لیا:ا تتتت
ا ت:مثلا منو و جیمین شب نامزدیمون 8 راند رفتیم که الان من حاملم
لیا:نمیدونم فکر کنم شیش هفتایی رفت
ا ت:حامله میشی؟
لیا:ا ت من نمیخوام از کوک حامله بشم
ا ت:چرا تو که عاشقش بودی
لیا:اون برای قبل از خیانتش بود خودش ازم جدا شده بعد خودشم بفاکم میده
ا ت:برو استراحت کن من ببینم الا چطوره شما داتا دیشب حسابی دادین
لیا: جای تعجبه جیمین دیشب کاری نکرده
ا ت:یه فرشته کوچولو نجاتم داد
لیا:این فرشته کوچولو کیه
ا ت:دختر خاله جیمین دیشب اومد توی اتاقمون
لیا:اههه کاشکی کوکم از این دختر خاله ها داشت
ا ت😂خدافظ
لیا:خدافظ
گوشی قطع کردم زنگ زدم الا(نمیدونم چرا یاد مامان بزرگم افتادم خبرا رو از مامانم میگرفت زنگ میزد به خالم تعریف می کرد)
الا:الووو
ا ت:چطوری
الا:بهتر از این نمیشم
ا ت: ببینم تو یا لیا مثل من حامله میشین
الا:ا ت
ا ت:هوم
الا:تو حامله ای
ا ت:اهوم🔮
ا ت:الان کجاست
لیا :نمیدونم از صبح رفته بیرون درم روی من قفل کرده لعنتی
ا ت:کمپرس گرم بزار یه قرص خواب بخور بخوابی بهتره
لیا:باشه تو چطوری
ا ت:خوبم دوساعت دیگه میرم سونوگرافی
لیا:سونوگرافی برای چی
تازه فهمیدم لیا و الا هنوز نمیدونن من حاملم
ا ت:لیا
لیا:هوم
ا ت:دارم مامان میشم
لیا:چی تو مامان میشی
ا ت:اره تازه یه هفتشه
لیا:خیلی خوشحال شدم عزیزم دارم خاله میشم حالم بهتر شد
ا ت:اهوم....... میگم
لیا:بله
ا ت:چند راند رفتین
لیا:ا تتتت
ا ت:مثلا منو و جیمین شب نامزدیمون 8 راند رفتیم که الان من حاملم
لیا:نمیدونم فکر کنم شیش هفتایی رفت
ا ت:حامله میشی؟
لیا:ا ت من نمیخوام از کوک حامله بشم
ا ت:چرا تو که عاشقش بودی
لیا:اون برای قبل از خیانتش بود خودش ازم جدا شده بعد خودشم بفاکم میده
ا ت:برو استراحت کن من ببینم الا چطوره شما داتا دیشب حسابی دادین
لیا: جای تعجبه جیمین دیشب کاری نکرده
ا ت:یه فرشته کوچولو نجاتم داد
لیا:این فرشته کوچولو کیه
ا ت:دختر خاله جیمین دیشب اومد توی اتاقمون
لیا:اههه کاشکی کوکم از این دختر خاله ها داشت
ا ت😂خدافظ
لیا:خدافظ
گوشی قطع کردم زنگ زدم الا(نمیدونم چرا یاد مامان بزرگم افتادم خبرا رو از مامانم میگرفت زنگ میزد به خالم تعریف می کرد)
الا:الووو
ا ت:چطوری
الا:بهتر از این نمیشم
ا ت: ببینم تو یا لیا مثل من حامله میشین
الا:ا ت
ا ت:هوم
الا:تو حامله ای
ا ت:اهوم🔮
۴۹.۰k
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.