⛓️بد بوی 🔮 پارت 53
⛓️بد بوی 🔮 پارت 53
اریک:تو کمکم میکنی بهش اعتراف کنم
ا ت:معلومه ،نگفتی کیه
اریک:میا
جیق زدم:میاااا
ا ت:باشه کی میخوای این کارو کنی
اریک :الان
ا ت :خوب من میا. رو میبرم پشت مدرسه اونجا یه درخت هست تو پشت درخت باش بعدشم خودت میدونی چطوری اعتراف کنی میدونی نه؟
اریک :اره چند روزه دارم روش کار میکنم
ا ت:خوبه تو برو
اریک رفت منم رفتم پیش میا
ا ت:میا یکم حرف بزنیم
میا:البته
ا ت:اینجا نمیشه بریم پشت مدرسه
میا:باشه بریم
رفتیم
ا ت:عای تو برو پیش درخت من یه چیزی بیارم میام
میا:عا باشه زود بیا
ا ت:باشه
من زود اومدم سر کلاس
جیمین :کجا بودی
ا ت:اریک میخواست به میا اعتراف کنه منم کمکش کردم
جیمین :تهونگ و کوک نیومدن
ا ت:الا و لیا هم نیومدن
استاد اومد سر کلاس
کوک ویو&
اون روز به حرفای تهونگ فکر کردم راست میگفت من هنوزم عاشق لیا بودم اما بعد از این کاری که کردم نمیتونم برم بهش بگم دوباره عاشقم شو
الانم که هیونجین اومده
شب نامزدی تهونگ لیا خیلی خوشگل شده بود باعث می شد حالم بد بشه
لیا ویو&
روز اولی که هیونجین رو دیدم بهش گفتم کوک باهام چکار کرده ازش خواستم یه مدت باهام صمیمی باشه تا ببینیم واکنش کوک چیه اونم قبول کرد
بعدا بهم گفت دوست دختر داره اسمشم اوناست
توی نامزدی تهونگ و الا منو برد پیش دوست دخترش
لیا:سلام من لیا هستم
لونا:سلام منم لونا هستم خوشبختم
لیا:همچنین
هیونجین :شما همینجا باشید من یرم پیش جک
لونا:باشه
هیونجین رفت
لونا:کوکو نشونم میدی🔮
اریک:تو کمکم میکنی بهش اعتراف کنم
ا ت:معلومه ،نگفتی کیه
اریک:میا
جیق زدم:میاااا
ا ت:باشه کی میخوای این کارو کنی
اریک :الان
ا ت :خوب من میا. رو میبرم پشت مدرسه اونجا یه درخت هست تو پشت درخت باش بعدشم خودت میدونی چطوری اعتراف کنی میدونی نه؟
اریک :اره چند روزه دارم روش کار میکنم
ا ت:خوبه تو برو
اریک رفت منم رفتم پیش میا
ا ت:میا یکم حرف بزنیم
میا:البته
ا ت:اینجا نمیشه بریم پشت مدرسه
میا:باشه بریم
رفتیم
ا ت:عای تو برو پیش درخت من یه چیزی بیارم میام
میا:عا باشه زود بیا
ا ت:باشه
من زود اومدم سر کلاس
جیمین :کجا بودی
ا ت:اریک میخواست به میا اعتراف کنه منم کمکش کردم
جیمین :تهونگ و کوک نیومدن
ا ت:الا و لیا هم نیومدن
استاد اومد سر کلاس
کوک ویو&
اون روز به حرفای تهونگ فکر کردم راست میگفت من هنوزم عاشق لیا بودم اما بعد از این کاری که کردم نمیتونم برم بهش بگم دوباره عاشقم شو
الانم که هیونجین اومده
شب نامزدی تهونگ لیا خیلی خوشگل شده بود باعث می شد حالم بد بشه
لیا ویو&
روز اولی که هیونجین رو دیدم بهش گفتم کوک باهام چکار کرده ازش خواستم یه مدت باهام صمیمی باشه تا ببینیم واکنش کوک چیه اونم قبول کرد
بعدا بهم گفت دوست دختر داره اسمشم اوناست
توی نامزدی تهونگ و الا منو برد پیش دوست دخترش
لیا:سلام من لیا هستم
لونا:سلام منم لونا هستم خوشبختم
لیا:همچنین
هیونجین :شما همینجا باشید من یرم پیش جک
لونا:باشه
هیونجین رفت
لونا:کوکو نشونم میدی🔮
۵۹.۳k
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.