گفتم بزنم گفت زنی مهریه را

گفتم بزنم! گفت زنی؛ مهریه را ...
گفتم بکشم! گفت نداری دیه را ...
گفتم که اگر بس نکنی می‌گیرم
بعد از تو رفیقِ خواهرت مرضیه را ...
وقتی که بگیرد از تو، آن مهریه را
از یاد بری تو اسمِ آن مرضیه را
جای غزل و ترانه و شعر سپید
باید بسرایی غمِ این مرثیه را

😂😂🥰🥰
دیدگاه ها (۹)

تنها هدیه ی ارزشمندیکه نیاز به بسته بندی نداردمهربانیستتقدیم...

عاشق باش من گنجشکی می‌شناسمکه بر درخت پنجره‌امچنان عاشقانه م...

💞پرستو باشم و از بام هستیبخوانم نغمه‌های شوق ومستیسرودی سرکن...

سلام_صبحتون_پراز_عطر_خدا ❤️🌹در این شبنہ زیبا ☕️😊براتون دوتا...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط