با هم در یک موقعیت بودیم نوبتی آر پی جی میزدیم نوبت

با هم در یک موقعیت بودیم ، نوبتی آر پی جی میزدیم .. نوبت من شد ..خسته بودم ، فهمید . قبضه را گرفت ،بلند شد .. شلیک کرد .. نشست ، با یک خال هندی به روی پیشانیش ...

#شهدا
دیدگاه ها (۷)

..در بیمارستان صحرایی یک پزشک ترک آذری بود حدود چهل سال داشت...

کوروشی ها بخونن جواب بدنﭼﻨﺪ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻬﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻮﺭﻭﺵﻫﺮﮐﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳ...

جای خالی پیام تبریک رهبری...آقای من ؛همه سایتها را رصد کردم،...

فرفره نداشتیم. بچه‌های کدخدا داشتند اما همبازی ما نبودند که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط