هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام

هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام
جانم به لب رسیده بیا یار جانی ام
از باد ها نشانی تان را گرفته ام
عمری است عاجزانه پی آن نشانی ام
طی شد جوانی من و رؤیت نشد رخت
" شرمنده جوانی از این زندگانیم"
با من بگو که خیمه کجا می کنی به پا
آخر چرا به خاک سیه می نشانی ام
در این دهه اگر چه صدایت گرفته است
یک شب بخوان به صوت خوش آسمانی ام
در روضه احتمال حضورت قوی تر است
شاید به عشق نام عمویت بخوانی ام
هم پیر قد خمیدگی زینب توام 
هم داغدار آن دو لب خیزرانی ام
این روزها که حال مرا درک می کنی
بگذار دست بر دل آتشفشانی ام
در به دری برای غلام تو خوب نیست
تأیید کن که نوکر صاحب زمانی ام
دیدگاه ها (۵)

میدونی فرق من باتوچیه؟تو عاشق آهنگی ولی من مبارزهتوعاشق صدا ...

این گزارش را جدی بگیرید..

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدیچه بغضها که در گلو رسوب...

درباره چهره محبت آمیز با دشمنانپاسخ به یک ادعای تکراریوقتی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط