به لیوان شکسته
به لیوان شکسته
اگه بگی ببخشید مثل روز اولش نمیشه؛ نه. اما میشه بهم چسبوندش؛
میشه یه قشنگترشو خرید؛ میشه توو یه لیوان دیگه آب خورد.
بعضی اشتباها اما مثل شکستن ظرفیه لب طاقچه که توش کلوچه های مادربزرگ بود؛ وقتی هفته ی قبل، عصرِ آخرین پنجشنبه ی زندگیش با دستای مهربونش پخته بود.
که معذرتخواهی همونقدر چارشه که بری سر خاک مادربزرگ
و بهش بگی ببخشید.
و انتظار داشته باشی زنده شه و دوباره کلوچه بپزه
اگه بگی ببخشید مثل روز اولش نمیشه؛ نه. اما میشه بهم چسبوندش؛
میشه یه قشنگترشو خرید؛ میشه توو یه لیوان دیگه آب خورد.
بعضی اشتباها اما مثل شکستن ظرفیه لب طاقچه که توش کلوچه های مادربزرگ بود؛ وقتی هفته ی قبل، عصرِ آخرین پنجشنبه ی زندگیش با دستای مهربونش پخته بود.
که معذرتخواهی همونقدر چارشه که بری سر خاک مادربزرگ
و بهش بگی ببخشید.
و انتظار داشته باشی زنده شه و دوباره کلوچه بپزه
۱.۵k
۱۶ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.