سادیسمی p1
سادیسمی p1
علامت ها :
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
ویو یونا
مثل همیشه وقتی از رو تختم بلند شدم طوری
بودم که انگار یه بشکه پر از سیمان روم خالی کردن
انقد بد کتکم زده بود که کبودی هاش مونده بود
وارد روشویی اتاقم شدم (توجه اتاق یونا و کوک جداست)
کارهای لازم رو انجام دادم لباسم رو عوض کردم (اسلاید2)
و از پله ها پایین رفتم غذا روی میز بود
+اجوما... (نه زیاد بلند چون تنها کسایی که با یونا
درست رفتار میکنن اجوما ها هستن)
<بله خانم
+عه اجوما لطفا برای هزارمین بار میگم منو
آبجی یونا صدا بزن آخه راحت نیستم وقتی میگی خانم...
<چشم خا...
+.. 😐..
<بله آبجی.. یونا
+میشه یه خواهش دیگه هم کنم؟!
<البته
+میشه رسمی حرف نزنید
<باشه هر طور راحتی
+میسی🥺💖
<خب غذا ها آمادست بخور که ممم جمع کنم
+عاممم اجوما..
<بله
+کوک کجاس
-چی گفتی زنیکه
موهامو کشید از پشت....با نگاه های ترسناک بهم زل زده بود
-نشنیدم چیگفتی عوضی
+کوک لطفا آروم تر..... (گریه) تورو خدا ولم کن اجوما کمک..
-باز که گفتی لال شو فهمیدی صداتو نشنوم
موهام رو دوباره کشید و کشان کشان به سمت درب اتاق شکنجه رفت
+نه توروخدا ازت خواهش میکنم لطفا نه
دوباره نه (همچنان گریه)
-دهنتو ببند
منو نشوند رو صندلی و دست هامو بست از روی جالباسی
که به دیوار وصل بود و کمی از وسایل شکنجه روش بود
یه کمربند مشکی که رویش مثل تیغ زده بود بیرون رو ورداشت
اومد نزدیکم یکی از لباس هامو در آورد که من فقط زیرش تاپ داشتم و شروع کرد به زدن منم ازینکه هر روز منو میزد دیگه عادت کرده بودم ولی نمیتونستم جلوی اشکام رو بگیرم ولی سعی کردن بی صدا گریه کنم
-نفهمیدم چی شد؟!...
با دستاش سرمو آورد بالا
-هرزه هه داری بی صدا اشک میریزی آخی😂 (حالت تمسخر آمیز)
فکمو محکم گرفت جوری که حس کردم تمام دندونام شکست آنقدر فشار داد که خن اومد من نتوانستم تحمل کنم و فریاد کشیدم
...... ادامه دارد......
تا فردا شب پارت بعد..... 💜👻
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
علامت ها :
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
ویو یونا
مثل همیشه وقتی از رو تختم بلند شدم طوری
بودم که انگار یه بشکه پر از سیمان روم خالی کردن
انقد بد کتکم زده بود که کبودی هاش مونده بود
وارد روشویی اتاقم شدم (توجه اتاق یونا و کوک جداست)
کارهای لازم رو انجام دادم لباسم رو عوض کردم (اسلاید2)
و از پله ها پایین رفتم غذا روی میز بود
+اجوما... (نه زیاد بلند چون تنها کسایی که با یونا
درست رفتار میکنن اجوما ها هستن)
<بله خانم
+عه اجوما لطفا برای هزارمین بار میگم منو
آبجی یونا صدا بزن آخه راحت نیستم وقتی میگی خانم...
<چشم خا...
+.. 😐..
<بله آبجی.. یونا
+میشه یه خواهش دیگه هم کنم؟!
<البته
+میشه رسمی حرف نزنید
<باشه هر طور راحتی
+میسی🥺💖
<خب غذا ها آمادست بخور که ممم جمع کنم
+عاممم اجوما..
<بله
+کوک کجاس
-چی گفتی زنیکه
موهامو کشید از پشت....با نگاه های ترسناک بهم زل زده بود
-نشنیدم چیگفتی عوضی
+کوک لطفا آروم تر..... (گریه) تورو خدا ولم کن اجوما کمک..
-باز که گفتی لال شو فهمیدی صداتو نشنوم
موهام رو دوباره کشید و کشان کشان به سمت درب اتاق شکنجه رفت
+نه توروخدا ازت خواهش میکنم لطفا نه
دوباره نه (همچنان گریه)
-دهنتو ببند
منو نشوند رو صندلی و دست هامو بست از روی جالباسی
که به دیوار وصل بود و کمی از وسایل شکنجه روش بود
یه کمربند مشکی که رویش مثل تیغ زده بود بیرون رو ورداشت
اومد نزدیکم یکی از لباس هامو در آورد که من فقط زیرش تاپ داشتم و شروع کرد به زدن منم ازینکه هر روز منو میزد دیگه عادت کرده بودم ولی نمیتونستم جلوی اشکام رو بگیرم ولی سعی کردن بی صدا گریه کنم
-نفهمیدم چی شد؟!...
با دستاش سرمو آورد بالا
-هرزه هه داری بی صدا اشک میریزی آخی😂 (حالت تمسخر آمیز)
فکمو محکم گرفت جوری که حس کردم تمام دندونام شکست آنقدر فشار داد که خن اومد من نتوانستم تحمل کنم و فریاد کشیدم
...... ادامه دارد......
تا فردا شب پارت بعد..... 💜👻
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
۱۱.۰k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.