part:⑧
part:⑧
+هققق بیشعور عوضی گمشو
از روش بلند شدم دویدم رفتم توی اتاق درم کلید کردم خودمو روی تخت پرت کردم گردنم میسوخت برای همین هق هق هام در امد دلم میخواست زود از اینجا برم نقشه کشیدم بعد از این که کوک خوابید از خونه فرار کنم
(شب)
سری بلند شدم
+الان چطوری فرار کنم اه
چشمم به پنجره خورد رفتم بازش کردم ارتفاع زیاد نبود پس میتونستم بپرم پامو بردم بیرون پریدم پایین بوممممممم پام پیچ خورد میخاستم جیغ بکشم که جلوی دهنمو گرفتم میخاستم برم که دیدم جلوی در نگهبان ها هستن
+اه لعنتی وایسا باغ اره باغ
رفتم طرف باغ اونجا یه در واسه بیرون رفتن بود بازش کردم رفتم بیرون با تمام سرعت میدویدم
+اخر خلاص شدم
(کوک ویو)
شب شده بود اما ا.ت از اتاق بیرون نیومد ه بود من فقد خواستم بترسونمش نمیخاستم اذیتش کنم اما دلم واقعا خونشون میخاست پس به طرف اتاقش رفتم تا ببینم خوبه دستگیره درو پایین اوردم اما در قفل بود
تق تق
_ا.ت میشه درو باز کنی
_ا.تتتتتت( داد)
دیدم صدای ازش نمیاد شاید بلای سر خودش اورده پس درو شکوندم رفتم تو دیدم توی اتاقش نیس توی حموم هم نگاه کردم نبود که چشمم به پنجره باز شده خورد رفتم طرفش
_شتت فرار کرده
رفتم به نگهبان ها گفتم همگی رفتیم دنبالش
_فقد پیدات کنم خودم میکشمت
_______
داشتم میدویدم نفسم بالا نمیومد قلبم تند تند میزد پس یکم وایسا دم تا بتونم نفس بگیرم که ماشینی جلوی پاهام وایساد بهش نگاه کردم دیدم کوک از ماشین پیاده شدم دستمو گرفت پرتم کرد توی ماشین
(حالا برو خونت بچه 🙂)
+هققق بیشعور عوضی گمشو
از روش بلند شدم دویدم رفتم توی اتاق درم کلید کردم خودمو روی تخت پرت کردم گردنم میسوخت برای همین هق هق هام در امد دلم میخواست زود از اینجا برم نقشه کشیدم بعد از این که کوک خوابید از خونه فرار کنم
(شب)
سری بلند شدم
+الان چطوری فرار کنم اه
چشمم به پنجره خورد رفتم بازش کردم ارتفاع زیاد نبود پس میتونستم بپرم پامو بردم بیرون پریدم پایین بوممممممم پام پیچ خورد میخاستم جیغ بکشم که جلوی دهنمو گرفتم میخاستم برم که دیدم جلوی در نگهبان ها هستن
+اه لعنتی وایسا باغ اره باغ
رفتم طرف باغ اونجا یه در واسه بیرون رفتن بود بازش کردم رفتم بیرون با تمام سرعت میدویدم
+اخر خلاص شدم
(کوک ویو)
شب شده بود اما ا.ت از اتاق بیرون نیومد ه بود من فقد خواستم بترسونمش نمیخاستم اذیتش کنم اما دلم واقعا خونشون میخاست پس به طرف اتاقش رفتم تا ببینم خوبه دستگیره درو پایین اوردم اما در قفل بود
تق تق
_ا.ت میشه درو باز کنی
_ا.تتتتتت( داد)
دیدم صدای ازش نمیاد شاید بلای سر خودش اورده پس درو شکوندم رفتم تو دیدم توی اتاقش نیس توی حموم هم نگاه کردم نبود که چشمم به پنجره باز شده خورد رفتم طرفش
_شتت فرار کرده
رفتم به نگهبان ها گفتم همگی رفتیم دنبالش
_فقد پیدات کنم خودم میکشمت
_______
داشتم میدویدم نفسم بالا نمیومد قلبم تند تند میزد پس یکم وایسا دم تا بتونم نفس بگیرم که ماشینی جلوی پاهام وایساد بهش نگاه کردم دیدم کوک از ماشین پیاده شدم دستمو گرفت پرتم کرد توی ماشین
(حالا برو خونت بچه 🙂)
۷۰.۷k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.