𝐩:①⓪

𝐩:①⓪
_ادمت میکنم( داد)
امد جلو شروع کرد به کندن لباسام فقد با یه پنتی سوتین بودم شلاقو برداشت
امدم جلو چونمو گرفت گفت:
_هر ضربه ای که میزنم میشماری اگه فقد یکیو جا بزاری از اول شروع میکنم
شروع کرد به زدن

+ی.. ک
+د.. و.
+.. س. ه
+.چه.. ا. ر
+نو.. زده هققققق

شلاقو انداخت زمین هجوم برد سمت لبام تمام جونم درد میکرد توانایی چیزی رو نداشتم لبامو گاز گرفت ناچار به همراهیش کردم کم کم رفت پایین ترقهوهامو لیس زد دندون نیششو فرو کرد تو گردنم که اشکی از کناره چشمم ریخت بعد 1مین از گردنم جدا شد

بند سوتینمو باز کرد شروع کرد به مال دادن سینه هام ناله هام دیگه کم کم داشت میومد نمیتونستم خودمو نگه دارم یکی از سینه هامو کرد دهنشو شروع کرد به خوردنش گاز های در ناکی از سینه هام میزد که میدونستم قراره کبود شن

اون یکی دستشو برد داخل پنتیم پوصیمو مالش میداد از سینه هام گذشت پنتیمو جر داد پاهامو باز کردو یکی از انگشت های وسط شو واردم کرد که جیغم رفت هوا دومی سومی هم واردم کرد توش حرکت داد

از یه طرف درد بدنم از یه طرفم درد گردنم سینه هام دیگه تحمل نداشتم هق هق هام رفته بود بالا دلم میخواست خودمو بکشم که انگشتشو ازم کشید

بیرون شلوار باکسرشو در اورد دیکشو واردم کردم ناله هام دست خودم نبود دردم زیاد بود
+هقق کوک ترو... اح درش.. بیار هقق
_......

به حرف هام اهمیت نمیداد فقدکارشو میکرد

(بقیشو تو پارت بعد منتظر بمون فدات شم😐)