pt3 فیک اتیش سیاه 🖤

رفتن داخل رستوران دریایی

سونگ مین : امممم من ماهی مرکب میخوام

مینجی : منم پاستا خرچنگ

هایلیم : منم سوپ بودا

ایو : منم میگو سوخاری

هایلیم : اوکی پس برم سفارش بدم

سونگ مین : منم شاشم داره میریزه میرم wc

مینجی : برو

سونگ مین : اگه من یه روز نشاشیدم رو تو

مینجی : تاک چو بینیم باباااا

هایلیم : بسههه

سونگ مین: اوکی

یک ربع بعد:

راوی:همه اومدن سر میز و سفارشاشون اومد

هایلیم : چه خوبههه من عاشق غذاااام

راوی : نیم ساعت بعد دخترا ز رستوران زدن بیرون و قرار شد برن ساحل رو بگردن

سونگ مین : چه هوا خوبه

هایلیم : آره

مینجی : کیف میده واسه شنا

ایو : بیخیال یه روز دیگه میایم شنا

مینجی : اوکی

سونگ مین : یه‌روز بدون کاررررر

هایلیم : دقیقا

راوی : که یهو دختر یه کشتی بزرگ دیدن که پر بادیگارد و دخترای جوون بود . دخترا کنجکاو شدن برن ببینن اون جا چه خبره ؟؟

هایلیم : دخترا اون کشتی پره آدمه بریم ببینیم چیه

مینجی : چون چص فو ضولیم گل کرده اوکی

ایو : نه نریم نمیبینید پره بادیگارد

سونگ مین : اههه ایو بی بریم هیچی نمیشه

ایو : اوکی (نگران)

دخترا رفتن سمت کشتی که

بیا پایین






پایین تر






که چند تا بادیگارد اونارو دیدن و اونارو گرفتن

ایو: دستتو بهم نزن


هایلیم : ولم کننننید

سونگ مین : فاکککک

مینجی : زد از اونجای بادیگارد و تا خواست فرار کنه اون یکی گرفتش

بادیگارد: اههه دختره عوضیییی

مینجی : عوضی خودتی مادر نیون

خلاصه دختر رو بردن داخل کشتی و
دیدگاه ها (۰)

هاییی گایزززز. مهمم

سناریو درخواستی

خرید دخترا تو پارت ۲ فیک اتیش سیاه

pt2فیک اتیش سیاه🖤

P⁸ویو راوی فلش بک به^^″ مهمونی″^^امروز روز بود که شاید میشد ...

فیک : اما من عاشقتم پارت ۳ همه ی پلیسا دورشون محاصره شدن تفن...

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط