بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است

بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغض ابدی زنجیر است
آنچنان میفشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود ،اگر زود بیایی...دیر است
رفتنت نقطه ی پایان خوشیهایم بود
دلم ازهرچه وهر کس که بگویی سیر است
سایه ای مانده ز من بی تو که در آینه هم
طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است
خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی
دوستم داری و این خوبترین تعبیر است
کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است...
دیدگاه ها (۱)

زهر شیرین تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق، که نامی خوش‌تر ...

شعله بیدار میخواهم و می خواستمت، تا نفسم بود میسوختم از حسر...

شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟با سپید دل وچشمان سیاهت چــ...

ﻣﺴﺘﯽ ﻣﺎ، ﻣﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﺎﻡ ﻧﯿﺴﺖﻣﺴﺖ ﮔﺸﺘﻦ ، ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﺑﺪ ﻧﺎﻡ ﻧﯿﺴﺖ !ﻣ...

‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸🍂🌿🍃🌿🍂🕊🌿🌱🍂🌸 ‌‌‌‌بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط