استاد من

استاد من 🙊💕
پارت ²
وقتی منو زهرا رسیدیم همه داشتن مارو نگاه میکردن
کم بود پسرا مارو قورت بدن
وقتی رسیدین به دفتر میدید در زدیم و رفتیم تو
فاطمه سلام آقای مدیر امم منو دوستم زهرا تازه اومدیم میخواستم بگم که کلاس ما کدومه؟
مدیر سلام دخترای گلم به بنظرم شماهم فاطمه باشید درسته ؟
فاطمه بله اسم منم فاطمه بهدادی هستش
مدیر اوکی دخترم کلتس شما بالاست کلاس ۸bهستش
فاطمه و زهرا ممنون
وقتی رسیدیم به کلاس نشستیم و معلم اومد
معلم اومد که کلاس یه پسر خوشتیپ و خلاصه خیلی خوشتیپ و خوش هیکل بود منم عاشقش شدم خب سلام بچه ها اسم من امیر بهدادی هستش خوشبختم و من معلم ریاضیتون هستم
فاطمه وقتی فامیلیش رو گفت من شوکه شدم ولی اهمیتی ندادم
معلم خب قوانین من اینه که وقتی میام سر کلاس همه تون حاضر باید باشید وقتی درس میدم وسط حرفمم نپرسید و....
فاطمه استاد شروع کرد به حضور غیاب وقتی به اسم من رسید کمی مکث کرد و گفت
فاطمه بهدادی
فاطمه حاضر
استاد خب درس رو شروع میکنیم
#فاطمه
بلاخره ۳زنگمون تموم شد و زهرا منو رسوند خونه و خودش رفت خونه خودشون
سلام مامان سلام بابا
رفتم توی اتاقم و لباس راحتی کیوتام رو پوشیدم و رفتم پایین
مامان دخترم به خبر خوب دارم واست
فاطمه چیه مامان؟
دایی اینا از ایران اومدن ترکیه و شب میان اینجا
فاطمه هوراااااا من پس برم آماده شم
#شب
فاطمه زنگ در رو زند منم با شرو شوق رفتم درو باز کردم
تک تک اومدن تو و با کسی که رو به رو شدم شوکه شدم
ادامه پارت بعد .....
دیدگاه ها (۰)

استاد من🙊💕پارت ¹با صدای آلارم گوشیم پاشدم امروز اولین روز مد...

فیک عشق های وحشی پارت «۲»

رمان انیمه «هنوز نه!» چپتر ۸

های رمان قبلی که نوشتم چون گفتین بد ادامه نمیدم میخوام یدون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط