عشق بین من و ت و

عشقہ بینِ مَن ـُو ت ـُو !

مکآلمہ مَحدودِ داخلِ شبکہ ؛

از سوے اُپراتورے بہ نآم خـدا بود ...
دیدگاه ها (۱)

نبودنِت واس ـَم راهِ مَـرگِـہ !ت ـُو راهِ مَرگ ـُو سَد کردے ...

اگِه حالِ دلَ ـم خوب ـه ؛سکوتَ ـم مُعـجزِه کردِ ـه ...

مَن از نجابتِ ـه یک گنآه ؛× ... از اِستجابِ ـه یک دعآ ... ×س...

تـو از رود خانِ ـهـ ای گذشت ـی ـُو مَشامَ ـم دیگر تو را بو ن...

آفتابے،نفس صبح دل آرایے تومَہ من،شاخ گل نرگس رعنایے توچشمهاے...

پنجشنبہ استآنهایے ڪہ مهلت دنیایشان تمام شدہدر آن سوے مرزهاے ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط