به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به " آفتاب" سلامی دوباره خواهم داد.

" صبح" را با تمام وجود نفس خواهم کشید.

خستگی ام را در رختخواب رخوت خواهم پیچید.

کفش هایم را به صبح های تازه آشنا خواهم کرد.

" سفر "، صبح قشنگی است که آغاز خواهد شد...
دیدگاه ها (۷)

وقتے پیشہ ات مهــر باشد :سرمــایہ ات پول نیست...آبـــے ست ڪہ...

حرف مردم مانند موج دریاست اگر در مقابلش بایست...

مهربان خدای منبهترین درسها را در زمان سختی آموختم و دانستم ص...

کسـی را نرنجـانیدرنجــاندن کسی که دوستـش داریمفقط چند ثــانی...

⏤͟͟͞͞▣ Between ashes and light ⏤͟͟͞͞▣ the last part (۲۱) ...

گناهکار ) ۵۸ part گوشه لبش رو گزید و یه لباس خواب های ساده م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط