میدوم

می‌دوم
شادمان و رها
میدوم باری به هر سو!
شگونِ قاصدک هام
طعم شورِ گونه های خیس را می شناسم،
و بی آنکه چشم انتظاری داشته باشم...
می‌دوم!
آیا نمی خواهی ام؟
.
#حمید_جدیدی
دیدگاه ها (۱۱)

رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشمشرط انصاف نباشد که مداوا...

چه کاری از من برمی‌آید؟وقتی عشقتمام خودش رامی‌ریزد توی چشم‌ه...

تقصیر لب توست،جنون کلماتماین مستی از آن چشم،چکیده به لغاتمبا...

پاییز ای فصل برگ ریز ای همچو مرگخوب و رهاننده و عزیز گویم اگ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

عزیز تر از جانم!روزی که قرار بود بعد از مدت ها دلواپسی و دید...

Police and lovePt7ادامهمینهو که از ریخته شدن آب روی سرش شوکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط