هی پسر فرده باید ازدواج کنی تو
۳
&هی پسر فرده باید ازدواج کنی تو
ادامه حرفش با دیدن دخترک روی پای پسرش و پسرش که بدون توجه به اون داشت دخترک رو میمیبوسید پسر بوسه رو قطع کرد و سر دختر رو روی سینه اش گذاشت
نگاهی به پدرش کرد
*پدر من گفتم نمی خوام با اون هرزه ازدواج کنم
&پسرم منم گفتم وارث بیار جدا شو بعدم نگفتی که
با چشمانش به دختر اشاره کرد که توی آغوش پسرک می لرزید
پسرک نگاهی شاکی. جدی به پدرش کرد و
*بابا
با لبخندی گفت
&باشه نکشیمون جذاب
اگه تست رابطه جنسیتون درست شه اوگی مشکلی ندارم
میدونی چی میگم
دخترک با این حرف تا می تونست تو آغوش پسر رفت بد جور میترسید باید فرار میکرد ولی اون قوی بود خیلی
* میخوای حامله کنم خودتو راحت کن
&چه بهتر
*اوکیه کی بیایم برای تست
&فردا پس فردا
*اوکیه بای
&من که نرفتم
*من دارم میرم
بلند شد ساعدش رو زیر باسن دخ
&هی پسر فرده باید ازدواج کنی تو
ادامه حرفش با دیدن دخترک روی پای پسرش و پسرش که بدون توجه به اون داشت دخترک رو میمیبوسید پسر بوسه رو قطع کرد و سر دختر رو روی سینه اش گذاشت
نگاهی به پدرش کرد
*پدر من گفتم نمی خوام با اون هرزه ازدواج کنم
&پسرم منم گفتم وارث بیار جدا شو بعدم نگفتی که
با چشمانش به دختر اشاره کرد که توی آغوش پسرک می لرزید
پسرک نگاهی شاکی. جدی به پدرش کرد و
*بابا
با لبخندی گفت
&باشه نکشیمون جذاب
اگه تست رابطه جنسیتون درست شه اوگی مشکلی ندارم
میدونی چی میگم
دخترک با این حرف تا می تونست تو آغوش پسر رفت بد جور میترسید باید فرار میکرد ولی اون قوی بود خیلی
* میخوای حامله کنم خودتو راحت کن
&چه بهتر
*اوکیه کی بیایم برای تست
&فردا پس فردا
*اوکیه بای
&من که نرفتم
*من دارم میرم
بلند شد ساعدش رو زیر باسن دخ
- ۹.۰k
- ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط