آخه اون واس چی سون باید بگیرتت
۲
آخه اون ... واس چی سون باید بگیرتت
:چرا باید بگم
*نگو
دخترک رو بلند کرد و به سمت ماشینش رفت
سه ماه بعد
ویو راوی
به سمت اتاقش رفت دخترک رو دید که داره تختو مرتب میکنه
*هی توله
با صدا برگشت ببینه کی این جاست با دیدن اون سرش رو خم کرد دیگه تحمل نداشت بدنش
پسر کمر دخترک رو گرفت و به سمت خودش کشید
*توله گشنت نی
با لرزشی در صداش جواب داد می ترسید مجبورش کنا مثل قبل براش ساک بزنه
:نه
پسر دخترک رو توی آغوشش گرفت و به سمت تختش رفت
روی تخت نشست ، دختر رو روی پاش گزاشت
در اتاق باز شد
با عصبانیت نگاهشون به در داد هیچ خدمتکاری جز ات و اجوما تو خونه نیستند
با چهره پدرش مواجه شد
دختر خواست از روی پسرک پایین بیاد
آخه اون ... واس چی سون باید بگیرتت
:چرا باید بگم
*نگو
دخترک رو بلند کرد و به سمت ماشینش رفت
سه ماه بعد
ویو راوی
به سمت اتاقش رفت دخترک رو دید که داره تختو مرتب میکنه
*هی توله
با صدا برگشت ببینه کی این جاست با دیدن اون سرش رو خم کرد دیگه تحمل نداشت بدنش
پسر کمر دخترک رو گرفت و به سمت خودش کشید
*توله گشنت نی
با لرزشی در صداش جواب داد می ترسید مجبورش کنا مثل قبل براش ساک بزنه
:نه
پسر دخترک رو توی آغوشش گرفت و به سمت تختش رفت
روی تخت نشست ، دختر رو روی پاش گزاشت
در اتاق باز شد
با عصبانیت نگاهشون به در داد هیچ خدمتکاری جز ات و اجوما تو خونه نیستند
با چهره پدرش مواجه شد
دختر خواست از روی پسرک پایین بیاد
- ۹.۹k
- ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط