دستش رو زیر باسن دختر گذاشت به سمت کمد لباسی رفت ساکی ر از ...
۴
دستش رو زیر باسن دختر گذاشت به سمت کمد لباسی رفت ساکی ر از اونجا برداشت و به سمت در خروج حرکت کرد
پدرش با تعنه لب زد
*میدونی اگه دروغ بگی چی میشه
کوک بدون نگاه کردن به پدرش
&میدونی دلیلی واسه دروغ گفتن ندارم ولی تو این هفته نمی تونم بیارمش
*چرا
بدون هیچ حرفی به سمت ماشین حرکت کرد دخترکشو روی پاش گذاشت و اون رو از آغوشش جدا کرد
اما با چهره ایی سرد اما ترسیده رو برو شد
بوسه ایی روی لب های دخترکش گذاشت
خیلی آروم و بم لب زد
&توله پریودیت دو روز دیگه شروع میشه پس امشب یا فردا صبح پردتو میزنم
دخترک با این حرف کمی لرزید
دستش رو زیر باسن دختر گذاشت به سمت کمد لباسی رفت ساکی ر از اونجا برداشت و به سمت در خروج حرکت کرد
پدرش با تعنه لب زد
*میدونی اگه دروغ بگی چی میشه
کوک بدون نگاه کردن به پدرش
&میدونی دلیلی واسه دروغ گفتن ندارم ولی تو این هفته نمی تونم بیارمش
*چرا
بدون هیچ حرفی به سمت ماشین حرکت کرد دخترکشو روی پاش گذاشت و اون رو از آغوشش جدا کرد
اما با چهره ایی سرد اما ترسیده رو برو شد
بوسه ایی روی لب های دخترکش گذاشت
خیلی آروم و بم لب زد
&توله پریودیت دو روز دیگه شروع میشه پس امشب یا فردا صبح پردتو میزنم
دخترک با این حرف کمی لرزید
- ۱۰.۵k
- ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط