کاشکی مرا با همین موهای ژولیده

کاشکی مَرا با همین موهای ژولیده ،
لباس های چُروک ،
کفش های خاکی ،
صورت اصلاح نشُده ،
جیب های خالی و سَواد اندکم ،
زندگی روو به هوا و بیچارگی ام میخواستی ..
کاشکی انقدر که در سلیقه ی مَنی ،
در سلیقه ات بودم ..
کاشکی کمی فقط کمی دوستَم داشتی ،
میدانم از سرم زیادی
اما چه کُنم که به کم قانع نیستم ..
کاشکی با همه ناشایانی ام ،
کمی فقط کمی مَرا میخواستی ؛
دارایی ام که جُز جان نبود ،
همان را قربانی خواستنت میکردم ..
کاشکی خُدا انقدر که معشوقه ها را زیبا آفرید ،
کمی فقط کمی "رَحم" به زیبایی شان اضافه میکرد ..
کاشکی خُدا برای این همه "کاشکی" کاری میکرد ..

#شاهین_پورعلی_اکبر
دیدگاه ها (۳)

ناصر خان خسته و ژولیده ,بعد از یه سرسره بازیِ مُفَصَل ...صفا...

قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﺘﻲ ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻮﺩﻭﻟﻲ ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ...

درست مثل بیماری نادری که"بین هزاران نفر" تنها یک نفر به آن م...

آغوش وا کنمحرمیت با تو لازم نیست ...! دل را نمی فهمند توضیح ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط