قدیما

قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﺘﻲ ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻮﺩ
ﻭﻟﻲ ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺟﻠﻮ ﻛﺴﻲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻟﻲ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ،ﺣﺮﻓﻲ ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﺴﻲ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮﻱ ﺳﺒﺰﻱ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺗﺮﺷﻲ ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ

ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﺎﻧﮓﻧﺒﻮﺩ
ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺷﻴﻚ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ ﭼﻲ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﻱ ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ.

ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮﻟﻲ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺩل به خوشی گرمﺑﻮﺩ .

قدیما شبا بالا پشت بوم میخوابیدیم و
ستاره ها رو می شمردیم و دلمون به وسعت یه آسمون بود
این روزا چشم میندازیم به سقف محقر اتاقمون
و گرفتاری هامونو می شمریم

قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتیم و یه دنیای رنگی
این روزا تلویزیونای رنگیو یه دنیای خاکستری

قدیما اگه نون و تخم مرغ تموم میشد ، راحت می پریدیم و زنگ همسایه رومی زدیم و کلی باهاش می خندیدیم
این روزا اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر میگردیم
تا که مجبور نشیم باهاش سلام علیک کنیم

قدیما از هر فرصتی استفاده می کردیم که با دوستان و فامیل ارتباط داشته باشیم چه با نامه چه کارت پستال و چه حضوری

این روزا با موبایل هم ، ارتباط با هم نداریم و همو بلاک میکنیم.


قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟
قدیما توی قدیما موند...
دیدگاه ها (۳)

دعا کنیم برایِ قسطِ عقب افتاده پدرها...چشمِ خیس مادرهآ...برا...

پاره ی تن جان،قبل از هر نصیحت،توصیه و حرفی باید بدانی که تو ...

ناصر خان خسته و ژولیده ,بعد از یه سرسره بازیِ مُفَصَل ...صفا...

کاشکی مَرا با همین موهای ژولیده ،لباس های چُروک ،کفش های خاک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط