𝑝𝑎𝑟𝑡۱

𝑝𝑎𝑟𝑡۱
زندگی نابود شده
...

ویو راوی:

۶ ماه از مرگ اون میگذره ، همه برای اون ناراحتن یکی....بود که عاشقانه اون رو دوست داشت اشتباه فکر نکنین! این عشق دو طرفه بود هردوی اونا هم دیگرو دوست داشتن ولی بعد از اون روز این یک نفر به خاطر اون تمام زندگیش و دارو ندارش نابود شد ، اون ۶ عضو گروه برای هشتمین عضوشون ناراحت بودن ولی هفتمین عضو انگار واسش دنیا آخر خط بود(خدا نکنه)
اون دو نفر که عاشق هم بودن یونگی و یورا بودن

میدونم یکم مغزتون رو درد آوردم الان همه چی رو متوجه میشین

(فلش بک به گذشته)

ویو جونگکوک:

ما امروز بعد کنسرت داریم و همه ی پسرا آماده ی این کنسرت بودن ولی یورا یکم بهونه می‌آورد...

یورا: پسرا من نمیتونم بیام رو استیج ارمی ها همش بهم بی احترامی میکنن واقعا خجالت میکشم بیام

نامجون: یورا تو نباید به حرف اینا گوش بدی

جیهوپ: دلیلی نمیشه که تو و یونگی هم دیگرو دوست دارین ارمی ها بهت توهین کنن

جونگکوک: اگه تو نیای ماهم نمیتونیم اجرا کنیم

تهیونگ: اگه به حرفای اونا بی توجه باشی میتونی عالی اجرا کنی

یونگی: یورا عزیزم حداقل به خاطر من بیا

یورا: ......باشه

ویو راوی:

اونا داشتن به خوبی اجرا میکردن تا اینکه چند تا از ارمی ها شروع به فحش دادن به یورا رو کردن و این باعث شد که یورا سرش گیج بره و از روی استیج بیوفته پایین(فاصله استیج تا زمین زیاده) و پسرا رفتن سمت یورا و چندتا عوامل پشت صحنه اومدن تا به یورا کمک کنن و ایت باعث شد که کنسرت بهم خورد...

و....
ادامه دارد....