آموخته ام انسان موجودی است متناقض: تنها، مایل به تنهایی،
آموختهام انسان موجودی است متناقض: تنها، مایل به تنهایی، و ترسان از تنهایی، و نیز در برابر علاقه بسیار آسیبپذیر.
آونگی میان دوری و نزدیکی است، میان وصل و فراق، جمع و تنهایی، بوسه و سیلی، آفتاب و ابر.
خوشبختانه اغلب ما بسیار فراموشکاریم، و عذابها را زود از یاد میبریم، و باز به آتش میدویم.
تا کی آخرین ضربه محکمتر باشد، و از دستی مهربانتر.
آنگاه لابد وقتش شده خاکستری سرد شویم بر باد، و از دل و دیده و یاد برویم.
و دم رفتن، آن جمله جادویی آخر را زیر گوش باد زمزمه کنیم:
بله، میارزید.لذتش به رنجهایش میارزید.
آونگی میان دوری و نزدیکی است، میان وصل و فراق، جمع و تنهایی، بوسه و سیلی، آفتاب و ابر.
خوشبختانه اغلب ما بسیار فراموشکاریم، و عذابها را زود از یاد میبریم، و باز به آتش میدویم.
تا کی آخرین ضربه محکمتر باشد، و از دستی مهربانتر.
آنگاه لابد وقتش شده خاکستری سرد شویم بر باد، و از دل و دیده و یاد برویم.
و دم رفتن، آن جمله جادویی آخر را زیر گوش باد زمزمه کنیم:
بله، میارزید.لذتش به رنجهایش میارزید.
۲۵۸.۳k
۲۹ آبان ۱۴۰۰