میترسم در آخر
میترسم در آخر
هیچ مردی با بارانی مشکی
ته ریش زبر و
چشمانی روشن
از هیچ قطاری
در هیچ ایستگاهی پیاده نشود
و تو را در آغوش نگیرد..
هیچ مردی با بارانی مشکی
ته ریش زبر و
چشمانی روشن
از هیچ قطاری
در هیچ ایستگاهی پیاده نشود
و تو را در آغوش نگیرد..
- ۲۰۳
- ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط