میترسم در آخر

میترسم در آخر
هیچ مردی با بارانی مشکی
ته ریش زبر و
چشمانی روشن
از هیچ قطاری
در هیچ ایستگاهی پیاده نشود
و تو را در آغوش نگیرد..
دیدگاه ها (۲۵)

قطار رفت...مسافران زیادی جا ماندند...اما یک نفر جا نماند...م...

#ارامم💗 #فلفلم💗 #عشقام💗

😿

فِکرشـ(: فِکرشـ(: فِکرشـ(: فِکرشـ(: فِکرشـ(: فِکرشـ(: فِکرشـ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

وقتی دوست برادرته و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط