فلسفه ی اینکه چرا اینجا انقدر حالم خوبه رو هیچ وقت نمیفه

فلسفه ی اینکه چرا اینجا انقدر حالم خوبه رو هیچ وقت نمی‌فهمم!
ولی تو خسته ترین حالت ممکنم باز دلم میخاد سمت اینجا پرواز کنم!
شایدم دلیلش اینه که اتاق ما دنج ترین و قشنگ ترین جای این دفتره
چون هرچی گل و گیاه دستمون رسیده قلمه زدیم و کاشتیم
برا همینم هرکی میاد تو اتاق هارد ببره زل میزنه به گلدونا و چن لحظه وایمیسته به تماشا
الانم داره خوابم میبره و چشمام کاملا قرمزه :)
دیدگاه ها (۳۰)

یه روزی بزرگترین ترسم رفتن آدمها بود!فکر میکردم نبودن یسریا ...

من برایِ هیچکس نیستم!...هیچکس حتی خودم هم مالکِ من نیست!... ...

بالاخره انتظاری که میکشیدم تموم شد!...دارم میرم بغضای ته نشی...

روزی چن بار این حرفات و با خودم مرور میکنم...کاش واقعا کنارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط