نذر کردمکه چو بر دار دلت لانه کنم

نَذر کردَم‌که‌ چو بَر دارِ دِلَت لانه کنَم...
روی زانویِ‌خودَم، مویِ‌تو را شانه کنَم...!


گر چه مَجنون‌شدَن انگار به‌مَن می‌آیَد
قَصد دارم‌که تو را لیلیِ دیوانه کنَم...!
دیدگاه ها (۲۱)

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه، از...

نتوانم که زمانی نکنم یاداز تو....

می دانی وُدر عمق ِتنهاییفرو میروممرداب می شومنام تورا میخوان...

اگر دنبالش بدویاو هم قدم هایش راتندتر خواهد کردبگذار برودآرا...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

🌱🍒بیم است که سودایت دیوانه کند ما رادر شهر به بدنامی افسانه ...

علیرغم تمام دلخوشی هایم مسلم شد  مرا نامهربانی های تو دیوانه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط