شات دوم
اسمم رو از کجا میدونست بهش جواب ندادم که ادامه داد ببین من الان راحت میتونم تو رو به پلیس بدم ولی این رو نمیخوام من ازت کاری میخوام انجام بدی اگه انجامش دادی اجازه میدم بری در ضمن من میتونم بهت یه کار هم بدم من توی شرکتم به یه مدل نیاز دارم اگه تو الان بیای میتونی مدل من باشی و راحت کار کنی و پول در بیاری وگرنه میتونی به دزدی ادامه بدی خب انتخابت چیه
جیمین خیلی خوب و منطقی حرف میزد اگه قبول میکردم قطعا به نفعم هم بود و چاره دیگه ای هم نداشتم پس قبول کردم
دوروز بعد
امروز روز مدلینگ بود از اون روز به بعد جیمین شد مدل شرکت و امروز هم قراره به عنوان زیباترین مدل توی اونجا شرکت کنه من مطمئن بودم ما برنده میشیم رفتم تا سری به مدل ها بزنم همه بنظر حاضر بودن ولی جیمین رو ندیدم از یکی پرسیدم مدل پارک کجا هستند
این رو که گفتم نیشش باز شد و گفت خانم توی اون اتاق هستند بعد رفت نفهمیدم چرا این رو یه جوری گفت رفتم اتاقی که گفت وقتی رفتم داخل تازه دلیل اینکه چرا اینقدر نیشش باز بود رو فهمیدم واقعا توی اون کت و شلوار بد جور خوش تیپ شده بود آه من چی میگم اون فقط مدل شرکتمه یکی از میکاپر ها گفت خانم مدل پارک واقعا خیلی جذاب شدند انگار شما این لباس رو مخصوص ایشون دوختین خیلی جذاب تر شدند
گفتم بهتره فقط کارت رو انجام بدی بعد هم به جیمین نگاه کردم و گفتم واقعا کارم خوبه دوختش عالیه و توی تن تو هم بهتر دیده میشه
از زبان جیمین این رو که گفت لبخندی زدم واقعا عاشق ا/ت شدم اون مثل خورشیدی زندگیم رو روشن کرد گفتم ممنونم خانم ا/ت
مدلینگ شروع شد و همه لباس ها دیده شدند طبق انتظارم همه چیز خوب پیش رفته تا اینکه منشی کیم سراسیمه اومد پیشم خانم کیم
_چیشده
منشی خانم مدل اصلیمون که قرار بود لباس آخر رو بپوشه پاش پیچ خورد و افتاد حالا چیکار کنیم
_یعنی چی نمیتونه راه بره
منشی نه
کمی فکر کردم اون لباس طرح اصلیم بود و باید نمایش داده میشد مدل های دیگه رفته بودند و وقت زیادی نبود رفتم لباس رو برداشتم لباس برای من یکم کوتاه بود و تا رون هام میومد ولی پوشیدمش وقت زیادن نداشتیم میکاپر ها اومدن و آرایش نسبی واسم کردن بعد رفتن منم رفتم رو استیج قبلا مدل بودم بعد از راه رفتن روش از اونجا پایین اومدم برندگان رو قرار بود شب الان کنند بعصی از مدل های اصلی از جمله جیمین هم توی جشن بودن جیمین یه جورایی عجیب نگاهم میکرد اهمیت ندادم و مشغول حرف زدن با طراح ها شدم موسیقی آرومی پخش شد و زوج ها رقصیدند مردهای هیز کم کم میومدن سمتم منم اصلا حوصله نداشتم یهو یکی دستم رو کشید که افتادم بغلش جیمین بود دستم رو گرفت و رفتیم پیست رقص دستش رو گذاشت رو کمرم و من رو به خودش چسبوند
جیمین خیلی خوب و منطقی حرف میزد اگه قبول میکردم قطعا به نفعم هم بود و چاره دیگه ای هم نداشتم پس قبول کردم
دوروز بعد
امروز روز مدلینگ بود از اون روز به بعد جیمین شد مدل شرکت و امروز هم قراره به عنوان زیباترین مدل توی اونجا شرکت کنه من مطمئن بودم ما برنده میشیم رفتم تا سری به مدل ها بزنم همه بنظر حاضر بودن ولی جیمین رو ندیدم از یکی پرسیدم مدل پارک کجا هستند
این رو که گفتم نیشش باز شد و گفت خانم توی اون اتاق هستند بعد رفت نفهمیدم چرا این رو یه جوری گفت رفتم اتاقی که گفت وقتی رفتم داخل تازه دلیل اینکه چرا اینقدر نیشش باز بود رو فهمیدم واقعا توی اون کت و شلوار بد جور خوش تیپ شده بود آه من چی میگم اون فقط مدل شرکتمه یکی از میکاپر ها گفت خانم مدل پارک واقعا خیلی جذاب شدند انگار شما این لباس رو مخصوص ایشون دوختین خیلی جذاب تر شدند
گفتم بهتره فقط کارت رو انجام بدی بعد هم به جیمین نگاه کردم و گفتم واقعا کارم خوبه دوختش عالیه و توی تن تو هم بهتر دیده میشه
از زبان جیمین این رو که گفت لبخندی زدم واقعا عاشق ا/ت شدم اون مثل خورشیدی زندگیم رو روشن کرد گفتم ممنونم خانم ا/ت
مدلینگ شروع شد و همه لباس ها دیده شدند طبق انتظارم همه چیز خوب پیش رفته تا اینکه منشی کیم سراسیمه اومد پیشم خانم کیم
_چیشده
منشی خانم مدل اصلیمون که قرار بود لباس آخر رو بپوشه پاش پیچ خورد و افتاد حالا چیکار کنیم
_یعنی چی نمیتونه راه بره
منشی نه
کمی فکر کردم اون لباس طرح اصلیم بود و باید نمایش داده میشد مدل های دیگه رفته بودند و وقت زیادی نبود رفتم لباس رو برداشتم لباس برای من یکم کوتاه بود و تا رون هام میومد ولی پوشیدمش وقت زیادن نداشتیم میکاپر ها اومدن و آرایش نسبی واسم کردن بعد رفتن منم رفتم رو استیج قبلا مدل بودم بعد از راه رفتن روش از اونجا پایین اومدم برندگان رو قرار بود شب الان کنند بعصی از مدل های اصلی از جمله جیمین هم توی جشن بودن جیمین یه جورایی عجیب نگاهم میکرد اهمیت ندادم و مشغول حرف زدن با طراح ها شدم موسیقی آرومی پخش شد و زوج ها رقصیدند مردهای هیز کم کم میومدن سمتم منم اصلا حوصله نداشتم یهو یکی دستم رو کشید که افتادم بغلش جیمین بود دستم رو گرفت و رفتیم پیست رقص دستش رو گذاشت رو کمرم و من رو به خودش چسبوند
۱۱۱.۳k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.