پدرم می گفت:
پدرم می گفت:
روی پل های هوایی
در مترو
مقابل نیمکت ها
نفس های بیشتری حبس می شود
یکی از ترس
آن یکی از شلوغی
و دیگری از تنهایی
اما من یک جای دیگر هم می شناسم
آینه ی جیبی یک زن
وقتی به خودش نگاه می کند!
#ایمان_سیدی
روی پل های هوایی
در مترو
مقابل نیمکت ها
نفس های بیشتری حبس می شود
یکی از ترس
آن یکی از شلوغی
و دیگری از تنهایی
اما من یک جای دیگر هم می شناسم
آینه ی جیبی یک زن
وقتی به خودش نگاه می کند!
#ایمان_سیدی
۹۱۹
۰۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.